عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 18 شهريور 1392
بازدید : 575
نویسنده : شیخ پاسکال

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین، که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم که انیشتن این فرمول [e=mc2] را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده کنید!

 


1 - او با سر بزرگ متولد شد


وقتی انیشتین به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است،اما او بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.

 


2 - حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود


مطمئنا انیشتین می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های کوچک بود.

 


3 - او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود


انیشتین از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.

 

به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم،زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

 


4 - او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد


درسال 1895 در سن 17 سالگی ، انیشتین که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است،که تا کنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوئیس رد شد.

 

در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛ او گفت:آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی کرد.

 

 

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن

 

 

5 - علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت

 

انیشتین در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.

 

علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟

 


6 - او فقط یکبار رانندگی کرد


انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت.

 

انیشتین، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد.

 

یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه کسی احساس خستگی می کند؟

 

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند،سپس انیشتین بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.

 

عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.

 

او قبول کرد، اماکمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.

 

به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتین درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشتین جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.

 

در این حین راننده باهوش گفت "سوالات بقدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید"سپس انیشتین از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

 


7 - الهام گر او یک قطب نما بود


انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.

 

وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

 


8 - راز نهفته در نبوغ او


بعد از مرگ انیشتین در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.

 

اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتین به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.

 

هاروی تکه هایی از مغز انیشتین را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایکدیگر فراهم می سازد.

 

علاوه بر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است.

منبع:بیتوته



:: موضوعات مرتبط: هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی خصوصی انیشتین , ,
:: برچسب‌ها: هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی خصوصی انیشتین , بیوگرافی , انیشتین ,
تاریخ : دو شنبه 18 شهريور 1392
بازدید : 688
نویسنده : شیخ پاسکال

در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به يک اندازه دوست دارد و فرقى بين آنها قائل نيست. البته او دروغ مي گفت و چنين چيزى امکان نداشت. مخصوصاً اين که پسر کوچکى در رديف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نيز دانش آموز همين کلاس بود. هميشه لباس هاى کثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم نمي رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور مي يافت، خانم تامپسون تصميم گرفت به پرونده تحصيلى سال هاى قبل او نگاهى بياندازد تا شايد به علّت درس نخواندن او پي ببرد و بتواند کمکش کند.



معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکاليفش را خيلى خوب انجام مي دهد و رفتار خوبى دارد. "رضايت کامل".

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسيهايش دوستش دارند ولى او به خاطر بيمارى درمان ناپذير مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسيار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن مي کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرايط محيطى او در خانه تغيير نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمي دهد. دوستان زيادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش مي برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از اين که دير به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدايايى براى او آوردند. هداياى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زيبا و نوارهاى رنگارنگ پيچيده شده بود، بجز هديه تدى که داخل يک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هديه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد يک دستبند کهنه که چند نگينش افتاده بود و يک شيشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. اين امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعريف از زيبايى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نيز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بيرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را مي داديد.


خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشينش رفت و براى دقايقى طولانى گريه کرد. از آن روز به بعد، او آدم ديگرى شد و در کنار تدريس خواندن، نوشتن، رياضيات و علوم، به آموزش "زندگي" و "عشق به همنوع" به بچه ها پرداخت و البته توجه ويژه اى نيز به تدى مي کرد.



پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بيشتر تشويق مي کرد او هم سريعتر پاسخ مي داد. به سرعت او يکى از با هوش ترين بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به يک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترين دانش آموزش شده بود.

يکسال بعد، خانم تامپسون يادداشتى از تدى دريافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترين معلّمى هستيد که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، يادداشت ديگرى از تدى به خانم تامپسون رسيد. او نوشته بود که دبيرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترين معلمى هستيد که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه ديگرى دريافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصيل مي شود. باز هم تأکيد کرده بود که خانم تامپسون بهترين معلم دوران زندگيش بوده است.

چهار سال ديگر هم گذشت و باز نامه اى ديگر رسيد. اين بار تدى توضيح داده بود که پس از دريافت ليسانس تصميم گرفته به تحصيل ادامه دهد و اين کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترين و بهترين معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا اين بار، نام تدى در پايان نامه کمى طولاني تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.


 


ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه ديگرى رسيد. تدى در اين نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و مي خواهند با هم ازدواج کنند. او توضيح داده بود که پدرش چند سال پيش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کليسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته مي شود بنشيند. خانم تامپسون بدون معطلى پذيرفت و حدس بزنيد چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگين ها به دست کرد و علاوه بر آن، يک شيشه از همان عطرى که تدى برايش آورده بود خريد و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کليسا خانم تامپسون را ديد او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از اين که به من اعتماد کرديد از شما متشکرم. به خاطر اين که باعث شديد من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر اين که به من نشان داديد که مي توانم تغيير کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه مي کنى. اين تو بودى که به من آموختى که مي توانم تغيير کنم. من قبل از آن روزى که تو بيرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدريس کنم.



بد نيست بدانيد که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آيوا يك استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى اين دانشگاه نيز به نام او نامگذارى شده است !
همين امروز گرمابخش قلب يک نفر شويد... وجود فرشته ها را باور داشته باشيد

و مطمئن باشيد که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت



:: موضوعات مرتبط: داستان درس خواندن یکی از دانشمندان , ,
:: برچسب‌ها: داستان های دانشمندان , داستان های زیبا , داستان های واقعی , داستان های کوتاه , داستان های پند اموز , داستان های شگفت انگیز دانشمندان , داستان های خوب ,
تاریخ : یک شنبه 17 شهريور 1392
بازدید : 703
نویسنده : شیخ پاسکال

باتو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند
باتو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
باتو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند
باتو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند
و ابر،حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند
و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد

باتو، دریا با من مهربانی می کند
باتو، سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می زند
باتو، نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می زند
باتو، من با بهار می رویم
باتو، من در عطر یاس ها پخش می شوم
باتو، من در شیره ی هر نبات میجوشم
باتو، من در هر شکوفه می شکفم
باتو، من در هر طلوع لبخند میزنم، در هر تندر فریاد شوق می کشم، در حلقوم مرغان عاشق می خوانم و در غلغل چشمه ها می خندم، در نای جویباران زمزمه می کنم
باتو، من در روح طبیعت پنهانم
باتو، من بودن را، زندگی را، شوق را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را می نوشم
باتو، من در خلوت این صحرا، درغربت این سرزمین، درسکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، غرقه ی فریاد و خروش و جمعیتم، درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من اند و گلها کودکان من اند و اندام هر صخره مردی از خویشان من است و نسیم قاصدان بشارت گوی من اند و بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه ها ی شسته، باران خورده، پاک، همه خوش ترین یادهای من، شیرین ترین یادگارهای من اند.
بی تو، من رنگهای این سرزمین را بیگانه میبینم
بی تو، رنگهای این سرزمین مرا می آزارند
بی تو، آهوان این صحرا گرگان هار من اند
بی تو، کوه ها دیوان سیاه و زشت خفته اند
بی تو، زمین قبرستان پلید و غبار آلودی است که مرا در خو به کینه می فشرد
ابر، کفن سپیدی است که بر گور خاکی من گسترده اند
و طناب گهواره ام را از دست مادرم ربوده اند و بر گردنم افکنده اند

بی تو، دریا گرگی است که آهوی معصوم مرا می بلعد
بی تو، پرندگان این سرزمین، سایه های وحشت اند و ابابیل بلایند
بی تو، سپیده ی هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه ای است
بی تو، نسیم هر لحظه رنج های خفته را در سرم بیدار میکند
بی تو، من با بهار می میرم
بی تو، من در عطر یاس ها می گریم
بی تو، من در شیره ی هر نبات رنج هنوز بودن را و جراحت روزهایی را که همچنان زنده خواهم ماند لمس می کنم.
بی تو، من با هر برگ پائیزی می افتم
بی تو، من در چنگ طبیعت تنها می خشکم
بی تو، من زندگی را، شوق را، بودن را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را از یاد می برم
بی تو، من در خلوت این صحرا، درغربت این سرزمین، درسکوت این آسمان، درتنهایی این بی کسی، نگهبان سکوتم، حاجب درگه نومیدی، راهب معبد خاموشی، سالک راه فراموشی ها، باغ پژمرده ی پامال زمستانم.
درختان هر کدام خاطره ی رنجی، شبح هر صخره، ابلیسی، دیوی، غولی، گنگ وپ رکینه فروخفته، کمین کرده مرا بر سر راه، باران زمزمه ی گریه در دل من، بوی پونه، پیک و پیغامی نه برای دل من، بوی خاک، تکرار دعوتی برای خفتن من ، شاخه های غبار گرفته، باد خزانی خورده، پوک ، همه تلخ ترین یادهای من، تلخ ترین یادگارهای من اند.


(دکتر علی شریعتی)

همواره

روحی مهاجر باش به سوی مبدا!

به سوی آنجا که بتوانی انسان تر باشی

و از آنچه که هستی و هستند فاصله بگیری!

این رسالت دائمی توست.

(دکتر علی شریعتی)

سفسطه ای که گمراهم کرد سفسطه اغلب مردم است، مردمی که هنگامی که دیگر برای به کار بردن قدرت بسیار دیر شده است ،از نداشتن آن شکوه دارند. پرهیزکاری تنها بر اثر خطا کار بودن خود ما به نظرمان دشوار می آید.اگر بر آن بودیم که همواره عاقلانه و سنجیده رفتار کنیم ، به ندرت نیازی به پرهیزکاری داشتیم. اما تمایلاتی که چیره شدن بر آنها آسان است ما را بدون مقاومت به دنبال خود می کشاند. تسلیم وسوسه های ساده ای می شویم که خطرش را کوچک می شماریم. رفته رفته در دام موقعیت های مخاطره آمیزی می افتیم که می توانستیم خود را به آسانی از آنها در امان نگه داریم اما دیگر جز با تلاش و کوشش دلیرانه ای که به وحشتمان می اندازد،نمی توانیم خود را بیرون بکشیم ، و سرانجام در پرتگاه سقوط می کنیم. در حالی که شکوه کنان به درگاه خداوند می گوییم: “برای چه مرا اینقدر ناتوان آفریده ای؟ “اما پاسخ او را بی آنکه بخواهیم، از وجدانمان میشنویم:” اگر این قدر ناتوانت آفریده ام برای این اس که نتوانی از مهلکه بیرون بیایی زیرا بدان اندازه توانایت آفریده ام که در آن فرو نیفتی .

(دکتر علی شریعتی)

نه در حالتی بمان نه در جایی بمان همواره روحی مهاجر باش به سوی انجا که می توانی انسان باشی به سوی انجا که از انچه هستند و هستی فاصله بگیری این رسالت دائمی توست

(دکتر علی شریعتی)

تنها امید من به زندگی انست که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر می شوم…

(دکتر علی شریعتی)

داستان‌من‌داستان‌عطار است‌. ما صوفیان‌همه‌خویشاوندان‌یکدیگریم‌و پروردگان‌یک‌مکتبیم‌، مغولی‌او را از آن‌پس‌که‌ریختند و زدند و کشتند و سوختند و غارت‌کردند و بردند و رفتند، اسیر کرد و ریسمانی‌بر گردنش‌بست‌و به‌بندگی‌خویشتن‌آورد و بر باازر عرضه‌اش‌کرد تا بفروشدش‌، مردی‌آمد خریدار، گفت‌این‌بنده‌به‌چند؟ مغول‌گفت‌به‌چند خری‌؟ گفت‌به‌ هزار درهم‌. عطار گفت‌مفروش‌که‌بیش‌از این‌ارزم‌. نفروخت‌، دیگر آمد و گفت‌: به‌یک‌دینار! عطار گفت‌: بفروش‌که‌کمتر از این‌ارزم‌! مغول‌در غضب‌آمد و سرش‌را به‌تیغ‌برکند. عطار سر بریده‌خویش‌را ار خاک‌برگرفت‌. می‌دوید و در نای‌خون‌آلودش‌نعره‌ی‌مستانه‌ی‌شوق‌می‌زد و شتابان‌می‌رفت‌تا به‌آنجا که‌هم‌اکنون‌گور او است‌بایستاد و سر از دست‌بنهاد و آرام‌گرفت‌.

آری‌، در این‌باازر سوداگری‌را شیوه‌ای‌دیگر است‌و کسی‌فهم‌کند که‌سودازده‌باشد و گرفتار موج‌سودا که‌همسایه‌دیوار به‌دیوار جنون‌است‌! و چه‌می‌گویم‌؟ جنون‌نرمش‌می‌کند و در برج‌پولاد می‌گیرد و شمع‌بیزارش‌می‌سازد و وای‌که‌چه‌شورانگیز و عظیم‌است‌عشق‌و ایمان‌! و دریغ‌که‌فهمهای‌خو کرده‌به‌اندکها و آلوده‌به‌پلیدیها آن‌را به‌زن‌و هوس‌و پستی‌شهوت‌و پلیدی‌زر و دنائت‌زور و… بالاخره‌به‌دنیا و به‌زندگیش‌آغشته‌اند! و دریغ‌! و دریغ‌که‌کسی‌در همه‌عالم‌نمی‌داند می‌شناسند که‌آدمیان‌عشق‌خدا را می‌شناسند و عشق‌زن‌را و عشق‌زر را و عشق‌جاه‌را و از این‌گونه‌… و آنچه‌با اویم‌با این‌رنگها بیگانه‌است‌، عشقی‌است‌به‌معشوقی‌که‌از آدمیان‌است‌… اما… افسوس‌که‌… نیست‌!

معشوق‌من‌چنان‌لطیف‌است‌که‌خود را به‌«بودن‌» نیالوده‌است‌که‌اگر جامه‌ی‌وجود بر تن‌می‌کرد نه‌معشوق‌من‌بود.
معشوق‌من‌، راز من‌، موعود بکت‌، «گودو» بکت‌است‌، منتظری‌که‌هیچ‌گاه‌نمی‌رسد! انتظاری‌که‌همواره‌پس‌از مرگ‌پایان‌می‌گیرد، چنان‌که‌این‌عشق‌نیز… هم‌!

(دکتر علی شریعتی)

بودا زندگی را رنج ، علی دنیا را پلید ، سارتر طبیعت را بی معنی و بکت انتظار را پوچ و کامو…..* عبث یا فته اند . همه شان به روی یک قله رسیده اند و از انجا این جهان و حیات را می نگرند . هر چند فاصله شان به دوری کفر و دین .

(دکتر علی شریعتی)

و رفتم و رفتم ،نه به جائی ، که نمی دانستم به کجا ؟ رفتم و رفتم تا اینجا نباشم که هرگاه می بینم طلوع امروز را در همان جایی هستم که دیروز نیز بودم، از زبونی و بیهودگی خویش بیزار می شوم.

(دکتر علی شریعتی)

چه می بینم ؟ این کیست ؟ این مسافر کیست ؟ این عرب نیست . چهره اش به روشنایی سپیده است ، پیشانیش باز ، سیمایش غبار راه گرفته ، چشمانش رنگ بر گشته، خسته ، کوفته ، تشنه، بیتاب….. پیداست که از سفری دور می آید پیداست که سالها آواره بوده است …. پیداست که از کویری سوخته می رسد .

اِ ، این چهره را می شناسم ! او را دیده ام ….این همان…در کنار آتشکده …ها… در آن کلیسا….که از پنجره ناگهان بیرون پرید ….

اِ … این سلمان است !

و بعد سلمان ماند ، در نخستین دیدار ایمان آورد و دیگر تا پایان عمر آرام گرفت و «سلمان منّا»نام گرفت و صاحب سر «پیام آور » شد و محمد با او خود را در انبوه مهاجران و انصار ، آن کوه سنگینی که بر سینه اش آوار شده بود سبکتر احساس می کرد چه، سلمان بخشی از آن را خود بر دوش جانش گرفت ، هرگاه دردها بر جانش می ریخت سلمان را فرا می خواند و در چشم های آشنای او ناله می کرد در گفتگوی با او فریاد می زد و آسوده می شد

خدا برای تنهائیش آدم را آفرید

محمد سلمان را یافت

و علی تا پایان حیاتش تنها ماند

(دکتر علی شریعتی)

هیچ کس و هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که دیدنش به اندازه باز کردن تمام چشو بیرزد.

(دکتر علی شریعتی)

ویرانه ای بزرگ هستم که مردم از همه رنگی و همه نیازی می ایند و از من هرچه را بتوانند و بخاهند.برمیگیرند و می برند.

(دکتر علی شریعتی)

می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم .
می روم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزادباش .
گر چه تو تنها تر از ما می روی
آرزو دارم ولی عاشق شوی .
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی بر خوردهای سرد را .

(دکتر علی شریعتی)

بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنارش باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد … باعث ریختن اشک های تو نمی شود

(دکتر علی شریعتی)

در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکارا از آنانی که دوستمان دارند غافلیم . شاید این است دلیل تنهایی ما!

(دکتر علی شریعتی)

مهم نیست قفل ها دست کیه مهم اینه که کلیدها دست خداست

(دکتر علی شریعتی)

ای دوست بمان،بایست و تکیه نکون هیچ کجا جایی برای تکیه کردن نیست.هیچکس شانه هایی برای تکیه کردن تو ندارد.نادانی از آن کسی که می داند به چه تکیه کند چون نمی فهمد که دیگر هیچ تکیه گاهی نیست.

(دکتر علی شریعتی)

من ایمانم را
عشقم را
به زندگی کردن نیز نخواهم آلود

(دکتر علی شریعتی)

هر موجودی در طبیعت “آنچنان است که باید باشد”
و تنها انسان است که هرگز آنچنان که ابید باشد نیست

(دکتر علی شریعتی)

برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه قدرت و جرات لازمه .وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تونه از طرف موافق جریان آب حرکت کنه

(دکتر علی شریعتی)

در این مثنوی بزرگ طبیعت ، مصراعی ناتمامیم که وجودمان در پی یک بیت شدن !

(دکتر علی شریعتی)

 

هر چه هست برای مصلحتی است,

هر که هست به خاطر منفعتی است,

هیچ چیز به “خودش” نمی ارزد,

هیچ کس به “خودش” چیزی نیست,

همه چیز را و همه کس را برای سودی و فایده ای گذاشته اند.

(دکتر علی شریعتی)

حقیقت را قربانی مصلحت نمی کنم!

(دکتر علی شریعتی)

نامم را پدرم نام خانوادگیم را هم اجدادم انتخاب کردند بگذارید راهم را خودم انتخاب کنم

(دکتر علی شریعتی)

فهمیدن و نفهمیدن

تو هرچه می خواهی باش ، اما … آدم باش !!!

چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است که به این مردم،

آسایش و خوشبختی بخشیده است !!!

مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟

پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.

امروز گرسنگی فکر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است .

برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !

(دکتر علی شریعتی)

حتی خدا هم دوست دارد که بشناسندش

(دکتر علی شریعتی)

وارد کردن علم و صنعت ، در اجتماع بی ایمان و بدون ایدوئولوژی مشخص ، همچون فرو کردن درخت های بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد در فصل نا مناسب

(دکتر علی شریعتی)

فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه می شود : فدا کردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی

(دکتر علی شریعتی)

هیچ چیز به وسیله دشمن منحرف نمی شود ، دشمن زنده کننده دشمن است ، بلکه آنچه که یک فکر و یک مذهب را مسخ می کند ، دوست است یا دشمنی که در جامعه ، دوست، خودش را نشان می دهد

(دکتر علی شریعتی)

هنر تجلی روح خلاق آدمی است، هنر با مذهب خویشاوندی دیرین دارد… هنر یک ذات عرفانی و جوهر احساس مذهبی دارد

(دکتر علی شریعتی)

از تنهایی به میان مردم می گریزم و از مردم به تنهایی پناه برم

(دکتر علی شریعتی)

آنان که « عشق » را در زندگی «خلق » جانشین « نان » می کنند، فریبکارانند، که نام فریبشان را « زهد» گذاشته اند.

(دکتر علی شریعتی)

مردی بوده ام از مردم و میزیسته ام در جمع و اما مردی نیز هستم در این دنیای بزرگ که در آنم و مردی در انتهای این تا ریخ شگفت که در من جاری است و نیز مردی در خویش و در یک کلمه مردی با بودن و در این صورت دردهای وجود، رنج های زیستن، حرف زدن انسانی تنها در این عالم ، بیگانه با این «بودن»!

(دکتر علی شریعتی)

هر کس مسیحی دارد، بودایی که باید از غیب برسد ، ظهور کند ، بر او ظاهر گردد و نیمه اش را در بر گیرد و تمام شود. زندگی جستجوی نیمه ها است در پی نیمه ها ، مگر نه وحدت غایت آفرینش است ؟ پروانه مسیح شمع است ، شمع تنها در جمع ، چشم انتظار او بود ، مگر نه هر کسی در انتظار است؟

(دکتر علی شریعتی)

چه قدر ایمان خوب است! چه بد می کنند که می کوشند تا انسان را از ایمان محروم کنند چه ستم کار مردمی هستند این به ظاهر دوستان بشر ! دروغ می گویند ، دروغ ، نمی فهمند و نمی خواهند ، نمی توانند بخواهند.
اگر ایمان نباشد زندگی تکیه گاهش چه باشد؟
اگر عشق نباشد زندگی را چه آتشی گرم کند ؟
اگر نیایش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد ؟
اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دل نباشد ماندن برای چیست ؟
اگر میعادی نباشد رفتن چرا؟
اگر دیداری نباشد دیدن چه سود؟
و اگر بهشت نباشد صبر و تحمل زندگی دوزخ چرا؟ اگر ساحل آن رود مقدس نباشد بردباری در عطش از بهر چه؟
و من در شگفتم که آنها که می خواهند معبود را از هستی برگیرند چگونه از انسان انتظار دارند تا در خلأ دم زند؟

(دکتر علی شریعتی)

و نیکی نکرده است ،نیکی او شده است

(دکتر علی شریعتی)

خدایا:عقیده مرا از دست عقده ام مصون بدار

(دکتر علی شریعتی)

خدایا:مرا همواره،آگاه و هوشیاردار،تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری-مثبت یا منفی-قضاوت نکنم.

(دکتر علی شریعتی)

من دشمن تو و عقاید تو هستم،اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم.

(دکتر علی شریعتی)

خدایا:به من توفیق تلاش،در شکست،صبر در نومیدی،رفتن ،بی همراه؛جهاد ، بی سلاح؛کار،بی پاداش؛فداکاری،درسکوت؛دین،بی دنیا؛مذهب،بی عوام؛عظمت،بی نام؛خدمت،بی نان؛ایمان،بی ریا؛خوبی،بی نمود؛گستاخی،بی خامی؛قناعت،بی غرور؛عشق،بی هوس؛تنهایی،در انبوه جمعیت؛دوست داشتن، بی آنکه دوست بداند؛روزی کن

(دکتر علی شریعتی)

مذهب،اگر پیش از مرگ به کار نیاید،پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد

(دکتر علی شریعتی)

ضعف و یأس ! هرگز! این دو فرزند نامشروع زوجی است که در آن ، پدر « کفر » است و مادر« خودخواهی »

(دکتر علی شریعتی)

روحی که در درد پخته می شود آرام می گیرد. احساسی که در هیچ گوشه ای از هستن آرام نمیتواند یافت ، آرام میگیرد . کسی که میداند کسی از راه نخواهد رسید به یقین می رسد . غم هنگامی بی آرامت می کند که دلواپس شادی هم باشی، آرامش غمگین! سکوت بر سر فریاد . سکونت گرفتن در طوفان !

(دکتر علی شریعتی)

شهرت طلبی برای فراموش کردن خود در دیگران است یا یافتن کاذب خویش در دیگران

(دکتر علی شریعتی)

چه سخت و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمیتواند سرش را کلاه بگذارد

(دکتر علی شریعتی)

من اکنون ، شب و روز ، در جستجوی همه آن من هایی ام که این طبیعت بیگانه ، به حیله و «بی حضور من » ، بر من تحمیل کرده است ، تا همه را در پای « او » که به اعجاز خویش به اندرونم پا گذاشته است . قربانی کنم.

(دکتر علی شریعتی)

وحشی ترین « غرور» های پولادین و طوفانی ترین « عصیان » های آتشین ، در اوج صعو دش ، در آخرین نقطه جستنش ، فواره ای است که پس از گریختن از تنگنای تاریک جبر ، در جستجوی آرام یافتن ،به دعوت جاذبه ای ، سر فرود می آورد تا خود را در دامان خویشاوندش محو کند و رها گشته از بند هر بیگانگی ، از حیرت دردناک رهایی در پیوند خویشاوندش رها گردد.

(دکتر علی شریعتی)

چرا می آسایی ؟ تا بتوانم کار کنم! چرا کار می کنی؟ تا بتوانم بیاسایم. تولید برای مصرف و مصرف برای تولید .انسان امروز چه می کند ؟ این همه رنج و تلاش سرسام آور برای چیست؟ برای تهیه وسایل آسایش .آسایش زندگیش فدای ساختن ِ وسایل آسایش زندگی

(دکتر علی شریعتی)

آن هایی که رفتند کاری حسینی کردند،و آن هایی که ماندند باید کاری زینبی کنند و گر نه یزیدی اند.

(دکتر علی شریعتی)

ای آزادی چه زندان ها که برای تو نکشیده ام و چه زندان ها که نخواهم کشید!

(دکتر علی شریعتی)

هر کس آنچنان میمیرد که زندگی می کند.

(دکتر علی شریعتی)

خدایا به هر کس دوست می داری بیاموز که ” عشق” از “زندگی کردن” بهتر است.
و هر که را بیشتر دوست می داری، بچشان که ” دوست داشتن” هم از “عشق” بالاتر است.

(دکتر علی شریعتی)

خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو

(دکتر علی شریعتی)

ای عشق تا پیاده نمانم ، سوارم نخواهی کرد. تا بی پناه نگردم پناهم نخواهی داد . تا نیفتم دستم را نخواهی گرفت…

(دکتر علی شریعتی)

خوب بودن ! کلمه هیجان اوری نیست ، خوبی در فارسی ، شکوه و عظمت خارق العاده ندارد ، با متوسط بودن و بی بو و بی خاصیت بودن هم صف است . خوب بودن در نظر ما یعنی بد نبودن ! و این معنی مبتذلی ست !


(دکتر علی شریعتی)

«صمیمانه ترین نامه ها نامه هایی است که به هیچکس مینویسیم» و« سخنی از حقیقت سرشار است که هیچ مصلحتی آن را ایجاب نمی کند» و اینها است «حرف هایی که هر کسی برای نگفتن دارد».

(دکتر علی شریعتی)

کسی که نمی خواهد ببیند پلک هایش را بیثمر چرا بگشاید ؟ آنگاه که هیچ چیز در زندگی به دیدن نیرزد ، آنگاه که هیچ تماشایی نیست ، دریغ است که نگاهی را که جز برای دیدار های پرشکوه و ارجمند نساخته اند بیهوده به هدر داد

(دکتر علی شریعتی)

چه هراس انگیز است چراغی برافروختن در آنجا که جز زشتی هیچ نیست!

(دکتر علی شریعتی)

من دیگر ناله نمی کنم

نه…

من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است

می خواهم فریاد بزنم!

اما اگر نتوانستم سکوت می کنم

خاموش بودن بهتر از نالیدن است …

(دکتر علی شریعتی)

به من بگو نگو ، نمی گویم؛

اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم

من می فهمم!!

(دکتر علی شریعتی)

پروردگارم ،مهربان من

از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!

در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است

و هر زمزمه ای بانگ عزایی

و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی …

در هراس دم می زنم

در بی قراری زندگی می کنم

و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است

من در این بهشت ،

همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.

“تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی”

“کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم”

دردم ، درد “بی کسی” بود

(دکتر علی شریعتی)

در زندگی طوری باش که انانکه خدا را نمی شناسند ،تورا که می شناسند خدا را بشناسند!

(دکتر علی شریعتی)


بگذار که شیطنت عشق ، چشمان تو رو بر عریانی خویش بگشاید و کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن

(دکتر علی شریعتی)

چه بسیارند کسانی که همیشه حرف می زنند بیآنکه چیزی بگویند و چه کم اند کسانی که حرف نمی زنند اما بسیار می گویند.

(دکتر علی شریعتی)

و چه شگفت است آشنایی در پس بیگانگی ، خوشاوندی پنهان در ناآشنایی

(دکتر علی شریعتی)

هر کس به اندازه ی عصیانی که دارد ارزش دارد.

(دکتر علی شریعتی)

شرم از خویش ، عالیترین اوج خودآگاهی است.

(دکتر علی شریعتی)

اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

(دکتر علی شریعتی)

کنون زمان منتظر یک تن است. همه چیز در انتظار یک فرد است. فردی که تجسم همه ارزشهایی است که دارد نابود می شود و مجسمه همه ایده آل هایی است که بی یتور و بی حامی مانده و مظهر عقیده و ایمانی است که بهترین پاسدارانش به خدمت دشمن رفته اند . آری اکنون در انتظار این است که یک مرد چه می کند ؟

(دکتر علی شریعتی)

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها باید به اجبار خفت

(دکتر علی شریعتی)

حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود کاش بجای نشان دادن زخمهای تنش افکارش را نشانمان می دادند

(دکتر علی شریعتی)

عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.

عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.

عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:
“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد

دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.”

 (دکتر علی شریعتی)

هیچ چیز نمی توانم بگویم
هیچ چیز در باره ی هیچ چیز نمی توانم بنویسم …
آنچه آغاز شده است مرا به سکوت واداشته است
احساس می کنم
که پرنده ی موهومی شده ام که
وارد فضای بی کرانه ی عدم شده است
اصلا نمی دانستم ،
احساس نکرده بودم که ننوشتن هم کاری است
و حالا می فهمم چه کار طاقت فرسایی است
اما من در برابر وحشی ترین و نیرومند ترین وسواس ها می ایستم
ایستادن!
چه مصدری و آقاتر از این در زبان بشر هست؟
می توانم باستم و صبر کنم ، تحمل کنم
و نیز می توانم کسی را که با من آشناست ، خویشاوند است، به من مومن است،وادار کنم
بایستد، تحمل کند، صبور باشد

(دکتر علی شریعتی)

مگر نه حرفهایی هست برای نگفتن ، غیر از حرفهایی که نمی توان گفت یا خوب نیست گفتنش یا…نه! حرفهایی هست برای نگفتن وارزش عمیق هر کس حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
وکتاب هایی هست برای ننوشتن ومن اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بشکنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم وخود به کلبه بی در وپنجرهای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت.
جلد سوم ،جلد مشکلی است،ازهمه ی راه ها وبی راهه هایی که تا کنون آمده ام صعب تر وسخت تر است …باید خود را برای آغاز چنین سفری آماده کنم قدرت تحمل وصبرم را افزون تر سازم وپس از همه ی کوشش ها وتمرین ها از خداوند نیز یاری توفیق بخواهم.
و شما ای مردم ! ای دوست من ، خویشاوند من ، ای خواننده ی عزیز نوشته های من ! ای که سال ها است چشم به نوک این قلم دوخته اید تا از آن سخن بشنوید ، تا، نگاه تان قدم به قدم ، کلمه به کلمه رفتن آن را دنبال کند و از هر جا می گذرد ، به هر جا می رود پا بر جای پای آن بنهد وهمه جا را بدرقه کند ، شما از یک تصویر ، تصویر در قالب گرفته ی بر دیوار چه می خواهید ؟ قابی که بر حرم دیوار میخکوب شده است ، چشمی که بر سنگ قبر شهید گمنامی برای ابد ثابت مانده است ؟
وشما ای گوش هایی که تنها گفتن های کلمه دار را می شنوید از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت وشما ای چشم هایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت .
وشما ای کسانی که هرگاه که حضور دارم بیشترم تا آنگاه که غایبم، پس از این مرا کمتر خواهید دید…

(دکتر علی شریعتی)

هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم که در برابرم دریا بود و دریاو دریا….

(دکتر علی شریعتی)

برایتان دعا میکنم تا خدا از شما بگیرد هر آنچه که خدا را از شما میگیرد .

(دکتر علی شریعتی)

اما آنکه مسئول است، مسئول ساختن است نباید ویران کردن را بیاموزد!؟

(دکتر علی شریعتی)

برای کسی که ناله نیز نمیتواند ، که حلقوم فریاد ندارد ، قلب عصیان ندارد چه می گویم؟ حتی نمیتواند بلرزد ، اخم کند نمیتواند در این خلوت مرگ بار تنهایی حتی بر پیشانیش مشت بزند نمیتواند تحمل کند نمیتواند…نمیتواند بگرید…
نمیدانی برای یک اسکلت درد کشیدن چگونه سخت است ! تا کجا سخت است

(دکتر علی شریعتی)

نمیتوانم سکوت را تحمل کنم نمیتوانم چیزی بگویم ولی ساکت خواهم ماند .
اما من اکنون احساس کسی را دارم که درد جان سپردن را تحمل می کند
و میداند که از آن پس آرامش است و نجات و خسته از رنج زندگی که
« جز احتضاری که یک عمر به طول میانجامد هیچ نیست »
سر به زانوی معشوق خویش خواهم نهاد
و سیراب و سرشار در زیر دست های او که دو مسیح خاموشند ،
نوازش خواهند شد

(دکتر علی شریعتی)

و پیش از اینکه بیندیشی که چه بگویی بیندیش که چه می گویم

(دکتر علی شریعتی)

دنیا را بد ساختند!
کسی را که دوست داری، دوستت ندارد!
کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نداری!
اما کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد، به رسم و آیین زندگانی به هم نمیرسید!
و این رنج است!
زندگی یعنی این!

(دکتر علی شریعتی)

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،
آدمی را همواره در پی گم شده اش،
ملتهبانه به هر سو می کشاند!

(دکتر علی شریعتی)

حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد!

(دکتر علی شریعتی)

از انسانها غمی به دل نگیر
زیرا خود نیز غمگینند! با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند!
زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند.
پس دوستشان بدار حتی اگر دوستت نداشته باشند!

(دکتر علی شریعتی)

شما : ای گوش هایی که تنها گفتن های کلمه دار را می شنوید !
پس از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت.
و شما : ای چشمهایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید !
پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت.
و شما : ای کسانی که هرگاه حضور دارم بیشترم تا آنگاه که غایبم…
پس از این مرا کمتر خواهید دید !!

(دکتر علی شریعتی)

ما اکنون، به ظاهر برای کسی بیگاری نمی کنیم، آزاد شده ایم، بردگی برافتاده است.اما به بردگی یی بدتر از سرنوشت تو محکوم شده ایم. اندیشه ما را برده کرده اند. دلمان را به بند کشیده اند و اراده مان را تسلیم کرده اند، و ما را به عبودیتی آزادگونه پرورده اند و با قدرت علم، جامعه شناسی، فرهنگ، هنر، آزادیهای جنسی، آزادی مصرف و عشق به برخورداری و فرد پرستی، از درون و از دل ما، ایمان به هدف، مسئولیت انسانی و اعتقاد به مکتب او را پاک برده اند. و اکنون برادر، ما در برابر این نظام های حاکم، کوزه های خالی زیبایی شده ایم که هر چه می سازند، می بلعیم.

(دکتر علی شریعتی)

شرافت مرد ، به بکارت زن میماند! …
یکبار که لکه دار شود ، دیگر قابل جبران نخواهد بود! …

(دکتر علی شریعتی)

الهی! هر که را عقل دادی چه ندادی ، و هر که را عقل ندادی چه دادی ؟!!!
خدایا : عقیده مرا ازدست ” عقده ام”مصون بدار.
خدایا : به من قدرت تحمل عقیده “مخالف” ارزانی کن .
خدایا : رشدعقلی وعلمی مرا از فضیلت “تعصب” “احساس” و “اشراق” محروم نساز.
خدایا : مرا همواره اگاه وهوشیار دار تا پیش ازشناختن درست وکامل کسی قضاوت نکنم.
خدایا : جهل آمیخته باخودخواهی و حسد مرا رایگان ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست نسازد.
خدایا : شهرت منی را که:”میخواهم باشم” قربانی منی که ” میخواهند باشم” نکند.
خدایا : درروح من اختلاف در “انسانیت” را به اختلاف در فکر واختلاف در رابطه با هم میامیز. آن چنان که نتوانم این سه قوم جدا از هم را باز شناسم.
خدایا : مرا به خا طر حسد کینه و غرض عمله در امان دار.
خدایا : خودخواهی را چندان درمن بکش تاخودخواهی دیگران را احساس نکنم واز آن در رنج نباشم.
خدایا : مرا در ایمان « اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق« باشم.
خدایا: « تقوای ستیزم» بیاموز تا درانبوه مسوولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم.
خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن. لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز

(دکتر علی شریعتی)

ای خداوند!
به علمای ما مسئولیت
و به عوام ما علم
و به مومنان ما روشنایی
و به روشنفکران ما ایمان
و به متعصبین ما فهم
و به فهمیدگان ما تعصب
و به زنان ما شعور
و به مردان ما شرف
و به پیران ما آگاهی
و به جوانان ما اصالت
و به اساتید ما عقیده
و به دانشجویان ما نیز عقیده
و به خفتگان ما بیداری
و به دینداران ما دین
و به نویسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد
و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف
و به نومیدان ما امید
و به ضعیفان ما نیرو
و به محافظه کاران ما گشتاخی
و به نشستگان ما قیام
و به راکدان ما تکان
و به مردگان ما حیات
و به کوران ما نگاه
و به خاموشان ما فریاد
و به مسلمانان ما قرآن
و به شیعیان ما علی(ع)
و به فرقه های ما وحدت
و به حسودان ما شفا
و به خودبینان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدان ما صبر
و به مردم ما خودآگاهی
و به همه ملت ما همت، تصمیم و استعداد فداکاری
و شایستگی نجات و عزت
ببخش

(دکتر علی شریعتی)

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند، و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد!

(دکتر علی شریعتی)

در دورانی که همه دنبال چشمان زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش

(دکتر علی شریعتی)

اگر توانستی نفهمی می توانی خوشبخت باشی

(دکتر علی شریعتی)

یکی دوست دارد آنچنان که پول دارد و جاه و مقام دارد ، زور دارد ، دیگری دوستدار کسی است چنان که فرزند کسی است ، همزاد و هم نژاد کسی است ، خویشاوند کسی نمی تواند خویشاوندی را نابود کند اما رفیق کسی می تواند رفاقت را نابود انگارد.

(دکتر علی شریعتی)

آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می آیند

(دکتر علی شریعتی)

خدایا سرنوشت مرا خیر بنویس ، تقدیری مبارک
تا هر چه را که تو دیر می خواهی ،زود نخواهم
و هر چه را که تو زود می خواهی، دیر نخواهم

روح های اندک و بی سرمایه اند که در بی دردی ، به ابتذال میکشند
عشق های مزاجی اند که در وصال می میرند
در پیری می پژمردند ، سراب ها زود پایان می گیرند ،
اما روح های بزرگ و سرمایه دار که گنجینه های بیشمار در خود پنهان کرده اند ،
روح های نیرومند و توانا که خلاقند و هنرمند ، روح هایی که امانت دار خدایند و همانند خدا مسجود ملائک … اینان در « نیل » در « وصال » در « کام »
به رکود نمی افتند ،
نمی پوسند ، عفونت
نمی گیرند .
احساس هایی که همچون طلایند ، از آرامش ، از ماندن زنگ نمی زنند ، روح های مسی آهنی ، حلبی ، گوشتی ، مردابی …چنینند.
دو روح ثروتمند و هنرمند می توانند برای همیشه هم را استخراج کنند ،
هم را بسازند
و این خود یک زندگی کردن است
و اینچنین هم را دوست بدارند .
و این خود یک زندگی کردن است .

(دکتر علی شریعتی)

روزی از روزها ، شبی از شب ها خواهم افتاد و خواهم مرد اما می خواهم هر چه بیشتر بروم تا هرچه دورتر بیفتم تا هرچه دیرتر بیفتم ، هر چه دیرتر و دورتر بمیرم ، نمی خواهم حتی یگ گام یا یک لحظه پیش از آنکه می توانسته ام بروم و بمانم ، افتاده باشم و جان داده باشم

(دکتر علی شریعتی)


:: موضوعات مرتبط: سخنان دکترعلی شریعتی , ,
:: برچسب‌ها: سخنان زیبای دکترعلی شریعتی , سخنان دکترعلی شریعتی , سخنان ناب دکترعلی شریعتی , سخنان علی شریعتی , سخنان شریعتی , سخنان زیبا , سخنان سنجیده , سخنان سنگین , سخنان زیبا , سخنان مفهومی , سخنان ناب , سخنان خوب , سخنانی از بزرگان , ,

تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392
بازدید : 610
نویسنده : شیخ پاسکال

کانادا یک واژه هندی به معنی روستای بزرگ می باشد

 

سوسکها سریعترین جانوران ۶ پا می باشند با سرعت یک متردرثانیه

 

جلیقه ضد گلوله ،برف پاک کن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان می باشد

 

خرگوشهاوطوطی هابدون نیازبه چرخاندن سرخودقادرند پشت سرخود را ببینند

 

سگهای شهری بطورمتوسط ۳ سال بیشترازسگهای روستائی عمرمی کنند

 

درامریکاسالانه ۱۵نفربراثرگازگرفتگی توسط سگهاجان خودراازدست می دهند

 

مادروهمسرگراهام بل مخترع تلفن هردوناشنوا بودنداند

 

۱۰ % وزن بدن انسان (بدون آب ) را باکتریها تشکیل می دهند

 

۱۱% جمعیت جهان را چپ دستان تشکیل می دهند

 

از هر ۱۰ نفر یک نفر در سراسر جهان در جزیره زندگی می کند

 

۹۸ % وزن آب از اکسیژن تشکیل یافته است

 

یک اسب در طول یک سال ۷ برابر وزن بدن خود غذا مصرف می کند

 

رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمی گردد

 

چیتا قادر است درحد سرعت خود گامهایی به طول ۸ متر بر دارد

 

شمپانزه ها قادرندمقابل آینه چهره خودرا تشخیص دهند اما میمونها نمی توانند

 

روشنائی قرص کامل ماه برابر هلال ماه می باشد

 

یک خرس قادر است با سرعت یک اسب بدود

 

اسب ها قادر ند در حالت ایستاده بخوابند

 

کانگرو ها قادرند ۳ متربه سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند

 

گونه ای از خر گوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند

 

دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند

 

سالا نه ۵۰۰ فیلم در امریکا و ۸۰۰ فیلم در هند ساخته می شود

 

تمامی پستانداران به استثایی انسان و میمون کور رنگ هستند

 

تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس می باشد

 

موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند

 

فیل ها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب ۲۵۰ کیلو گرم یونجه مصرف کنند

 

جغد ها قادر به حرکت دادن چشمان حود در کاسه چشم نمی باشند

 

۸۰% امواج مایکرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب می شوند

 

قدفضا نوردان هنگامی که درفضا هستند ۵ تا ۷ سانتیمتر بلند ترمیگردد

 

بلژیک تنها کشوری است که فیلمهای غیراخلاقی را سانسورنمی کند

 

موزپرمصرف ترین میوه کشورامریکا است

 

درتمام انسانها ی کره زمین ۹۹۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد

 

قلب انسان بطورمتوسط ۱۰۰ هزارباردرسال میتپد

 

سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتی متر نشست میکند

 

۵۰% جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده اند

 

در هر ۵ ثانیه یک کامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده می شود

 

ظروف پلاستیکی ۵۰هزارسال طول میکشدتادرطبیعت شروع به تجزیه شدن کند

 

موشهای صحرائی سالانه ۱/۳ منابع وذخائرعذائی جهان رانابود می سازند

 

۹۸۵% از ژنهای انسان وشامپانزه یکسان می باشد

 

عمرسنجاقکها تنها ۲۴ ساعت است

 

آدلف هیتلر گیاهخوار بوده است

 

قلب میگو در سر آن است

 

قلب وال ها تنها ۹ بار در دقیقه میتپد

 

لئو ناردو داوینچی مخترع قیچی می باشد

 

پلنگها قادرند تا ارتفاع ۵ متر به بالا بپرند

 

۷۰% فقرای جهان را زنان تشکیل میدهند

 

اختراع پیچ گوشتی بیش از پیچ صورت گرفت

 

اغلب ماره ها دارای ۶ ردیف دندان می باشند

 

۹۰% سم مار ها از پروتئین تشکیل شده است

 

۲/۳ آدم رباییهای جهان در کلمبیا به وقوع می پیوندد

 

۲/۳ اعدامهای جهان در کشور چین بوقوع می پیوندد

 

سرود اصلی کشور یونان منشکل از ۱۵۸ بیت می باشد

 

نور خورشید ۸۵ دقیقه طول میکشد تا به زمین برسد

 

خودرو سازی بزرگترین صنعت در جهان می باشد

 

در هر دو هفته یک زبان در جهان منقرض میگردد

 

عمر تمساح بیش از ۱۰۰ سال استر است

 

تمساح ها قادرندآرواره های خود را با نیرو ی ۱۳۰۰ کیلو گرم ببندند

 

قلب یک جوجه تیغی در حالت عادی ۱۹۰ بار در دقیقه میزند که دوران خواب زمستانی به ۲۰ بار در دقیقه کاهش می یابد

 

مزه سیب ، پیاز و سیب زمینی یکسان می باشد و تنها بواسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند

 

یک کوه آتشفشان قادراست ذرات ریزوگردوغباررا تاارتفاع ۵۰کیلومتری به فضای اطراف پرتاب کند

 

مدت زمان گردش سیاره عطارد بدور خود دو برابر مدت زمان گردش آن بدور خورشید است

 

سم مارهای قهوه ای استرالیا تا حدی مهلک می باشد که ۰۰۲/۰ گرم از سم این مارها میتواند یک انسان را بکشد

 

هرگاه جمعیت کره زمین به ۱۰۰ نفر کاهش یابد ۵۰ % پول جهان در دست ۶ نفر قرار خواهد گرفت

 

یک گاو بطور متوسط سالانه ۲ هزار و ۳۰۰ گالن شیر تولید می کند

 

ون گوگ در طول حیات خود تنها یکی از نقاشهای خود را بفروش رساند

 

گربه های خانگی ۷۰% وقت خود را در خواب سپری میکنند



:: موضوعات مرتبط: دانستنی های عجیب , ,
:: برچسب‌ها: دانستنی , دانستنی های عجیب , دانستنی های زیبا , دانستنی های عجیب و غریب , دانستنی های جالب , دنیای دانستنی , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392
بازدید : 846
نویسنده : شیخ پاسکال

  آدم ها در اصل توان تحمل خوشبختی را ندارند ، طالبش هستند ، بی تردید ،
    ولی همین که بهش برسند ،
    حرص و جوش می زنند و خواب چیزهای دیگری را می بینند .
    باغ گذر - مارگریت دوراس
*********سخن بزرگان*********
    افتادگي يا گردن نهادن و خشنود بودن و يا هرچه مي خواهيد نامش را بگذاريد،
    نشانه سستي و درماندگي است...
    جين وبستر
*********سخن بزرگان*********
    دوستان در زندان به كار آيند كه بر سر سفره،
    همه دشمنان دوست نمايند.
    سعدی
*********سخن بزرگان*********
    چه شادي هايي كه زير پاي انسانها سركوب شدند،
    زيرا بيشتر افراد به آسمان توجه دارند و آنچه را كه زير پاهايشان است ناديده مي گيرند.
    گوته
*********سخن بزرگان*********
    اگر مي دانستيد كه يك محكوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوي بازگشت به زندگي را دارد،
    آنگاه قدر روزهايي را كه با غم سپري مي كنيد، مي دانستيد...
    بوعلی سینا
*********سخن بزرگان*********
    چهره ي خود را به سوي خورشيد بگردان،
    آن گاه تمام سايه ها پشت سر تو خواهند افتاد...
    هلن كلر
*********سخن بزرگان*********
    آن چه امروز از آنِ شما است،
    يك روز به ديگري سپرده مي شود...
    جبران خليل جبران
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﻳﺶ، ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻛﺎﺭﻛﺮﺩ ﻣﻐﺰﺷﺎﻥ ﻳﻚﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻴﻮﻡ ﻣﻌﺪﻩ ﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ،
    ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﺮﻩ ﻱ ﺯﻣﻴﻦﺗﻌﺮﻳﻒ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺍﺷﺖ...
    ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺍﻧﺎ ﻛﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﻧﮓ ﻣﺤﻴﻂ ﺳﺎﺯﻧﺪ،
    ﺍﻣﺎ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺳﻌﻲﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺤﻴﻂ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﻧﺪ.
    ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ، ﺗﺤﻮﻻﺕ ﻭ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻫﺎﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﺎﻥﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...
    ﺁﻧﺪﺭﻩ ﻣﻮﺭﻭﺍ
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻧﺪ
    ﻭ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦﺍﺳﺖ.
    ﻓﺮﻧﺎﻧﺪﻭ ﭘﺴﻮﺍ
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ ﺑﺨﺸﺪ، ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ،
    ﻭﻟﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺭﻫﺎ ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ...
    ﭘﻴﺘﺮ ﻣﻚ ﻭﻳﻠﻴﺎم
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺰﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﭽﺸﻴﺪﻩ ﻫﻮﺱ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ،
    ﺍﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻳﻜﺒﺎﺭ ﻣﺰﻩ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﺭﺍ ﭼﺸﻴﺪ،
    ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺤﺮﻭﻣﻴﺖﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ...
    ﺟﻴﻦ ﻭﺑﺴﺘﺮ
*********سخن بزرگان*********
    ﺁﻥ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ...
    ﺑﻨﺠﺎﻣﻴﻦ ﻓﺮﺍﻧﻜﻠﻴﻦ
*********سخن بزرگان*********
    وقتی تمام ورق های دستتان نشان می دهند که بازنده اید ،
    تنها راه پیروزی شکست قوانین است .
    کتاب اوهام - پل استر
*********سخن بزرگان*********
    هرگز با احمق ها بحث نکنید.
    آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین می کشند،
    بعد با تجربه ی یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند!
    مارک تواین
*********سخن بزرگان*********
    آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند،
    آدم خوش بین فرصت را در هر سختی.
    چرچیل
*********سخن بزرگان*********
    امید در زندگانی بشر به همان میزان اهمیت دارد که بال برای پرندگان.
    ویکتور هوگو
*********سخن بزرگان*********
    عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد؛
    عاملی است که دو تن را مبدل به فرشته واحدی می‌کند.
    ویکتور هوگو
*********سخن بزرگان*********
    چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند.
    ویکتور هوگو
*********سخن بزرگان*********
    علت اینکه ما از موسیقی خوشمان می‌آید این است که در دنیای رؤیاهای خود فرو می‌رویم.
    سرشت‌های عالی، موسیقی را دوست می‌دارند،
    اما بهتر می‌دانند که از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به رؤیاهای خویش استفاده کنند.
    ویکتور هوگو
*********سخن بزرگان*********
    خنده حد فاصل میان انسانها را کم می کند.
    ویکتور هوگو
*********سخن بزرگان*********
    من اشخاص زنده را آنانی می دانم که مبارزه می کنند.
    بی مبارزه زندگی مرگ است.
    ویکتور هوگو
*********سخن بزرگان*********
    هر آموزشگاهی را که باز کنید، در زندانی را بسته اید.
    ویکتور هوگو

منبع:p30data.com



:: موضوعات مرتبط: اندکی تفکر...(سخن بزرگان) , ,
:: برچسب‌ها: سخنان کوتاه , سخنان کوتاه و پند اموز , سخنان زیبا , سخنان عبرت انگیز , سخنان بزرگان , سخنان دانشمندان , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392
بازدید : 703
نویسنده : شیخ پاسکال

همسر خویش را از شهر و دیار خویش برگزینید ، نبود ریشه های فرهنگی همسو ، سختی به بار می آورد .


عشقی که آدمی را به گوشه نشینی وادار کند ارزشی ندارد عشق باید توان پرتاب انسان به سوی هدفهای راستین را داشته باشد .


روان ، همواره تشنه پرواز و بالا بردن خواسته های آدمی است ، این همان ریشه بالندگی آدمی ست .


ایران بهشت ماست ، ایران تنها بهانه بودن است .


در طبیعت فصل بهار ، تنها سه ماه است ، اما آدمی می تواند همواره بهاری باشد .

 

بی پناهی و سرگردانی کودک امروز بیش از هر زمان دیگری ست .


گاهی با سکوت نیروی خویش را ، بهتر نشان می دهی .


مهمترین گزینه برای ساختن یک فرمانروایی بزرگ ، توانمندی و پیشرو بودن است و لازمه رسیدن به توانمندی همیاری مردم است و مردم هنگامی همراه می شوند که براستی آزاد و شاد باشند.


تندرستی پیش نیاز هر آرمان باشکوهی ست .


شناخت ما از کرانه دریای وجود بزرگان ، تنها به اندازه میدان دید چشم اندیشه ماست و نه بیشتر .


رستاخیزهای اجتماعی بدون همراهی زنان شجاع غیر ممکن است چرا که زن پرچمدار وارستگی ، پاکی و از خودگذشتگی ست .


چه بسیار اشکهایی که نوید شادی اند و چه فراوان خنده هایی که لبالب از غم و اندوه ...

 

خوی آدمی همواره بدنبال دگرگونی و هدفمندی است .


با روشنگری می توان جلوی بسیاری از آشوب های بی مورد را گرفت .


بزرگترین کجرویها را زمانی انجام می دهیم که فکر می کنیم دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم !

 

در پشت هر سرفرازی بزرگی ، نگاه و سخن مهر آمیز و دلگرم کننده ی نهفته است .

 

سفر ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا .

 

روان خود را با خبرها و داده های نادرست به بند نکشیم .

 

زمانی که نیروهای درون خویش را انکار کنیم نگرانی در درونمان لانه می کند .

 

در جامعه ایی که هدفمندی و تلاش وجود دارد ، کار و کوشش ارزش دارد و فرمانروایان زمینه پویش را فراهم می آورند ناراستی هایی همانند دوستی نابهنجار دختر و پسر گل نمی کند .

 

آدم خودساخته ، بازیچه بادهایی که به هر سو روانند نمی گردد .

 

آفتاب زندگی مرد و زنی که بدون هم به میهمانی می روند بسیار کم فروغ است .

 

راه مبارزه با اندیشه نادرست ، پرداختن بر اندیشه درست است . هر راه دیگری ، ریشه کجروی را نیرومندتر می سازد .

 

شراره های آتش دل تا به آسمانها کشیده می شود هر چند در پرگار نگاه چشم نگنجد .

 

بزرگترین ابزار دفاع در برابر دشمنان ، خرد و اندیشه است .

 

شمشیر نادان هایی که در برابر خردمندان می ایستند خودستایی و خودسری است .

 

آرزوهای جوانان را خوار و کوچک مپندارید که سرآغاز کوهستانی آسمان خراش و یا دره ایی گود و ناپیداست .

 

سیاست بازان بدانند که فرمانروا همیشه به مردم بدهکار است .

 

اندیشه و سخن ریش سفیدان برآیند بردباری ، مردمداری و سرد و گرم چشیدگی روزگار است

 

ریش سفید داراترین به اندیشه است نه به دارایی و اندوخته .


ابلهان در سرزمین های کوچک همواره سنگ کشورهای بزرگ را به سینه می زنند و هم میهنان خویش را تشویق به بخشش میهن و ناموس خود می کنند .

 

آنهایی که از زادگاه خود می روند تا رشد کنند با سپری شدن روزگار می فهمند بزرگترین گنج زندگی را از دست داده اند و آن زادگاه و میهن است .

 

برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است.

 

آنگاه که آزادی فدای میهن پرستی می شود و وارون بر این میهن پرستی فدای چیزهای دیگر ، کشور رو به پلشدی می گرایید و درد .

 

آنکه مدام از کمبودها و ناراستی های زندگی خویش سخن می گوید دوست خوبی برای تو نخواهد بود .

 

می گویند رسیدن به آرامش هدف است باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند ؟ بیشتر زمان زندگی او در کوهپایه و دامنه می گذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر .

 

بزرگترین اشتباه و چاله زندگی یک زیاده خواه ، در آنست که پیش از کسب آمادگی لازم پشت میز مدیریت بنشیند .


ارد بزرگ می گوید : جریان های آلوده به مرداب خواهند رسید سخن گفتن از آنها، زندگیمان را تباه می سازد .


میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست .


از سفر کرده ، ارزش سرزمین مادری را بپرس .


ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود .


کورش نماد فرمانروایان نیک اندیش است و نام او می ماند ، چرا که از راستی و کمک به آدمیان روی برنگرداند .

 

نادر شاه افشار توانست از خراب آبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود .


جوانان ! زندگی خردمندانه می خواهند ، کهنسالان باید آگاهی بخش اندیشه های آنان باشند نه بازیگران زندگی آنان .


پیران آزاده آنانیند که از آموزش دودمان امروز کوتاهی نمی کنند و هر آنچه در اندیشه دارند را هدیه می کنند .


پیران اندیشمند به ریشه ها می پردازند نه به شاخه ها .


پیران جهان دیده برای گفتگو با جوانان مانع تراشی نمی کنند .


برای نابودی دشمن اندیشه خود ، بیاموز و پژوهش کن ! و برای گریز از دشمن مال و زندگیت به هنجارهای قانونی پناه ببر و دوری پیشه کن .


اگر می خواهی کسی را بزرگ کنی ، پیوسته از او به دشمنی یاد کن .


دشمنی به آدمی این زمان را می دهد که تواناییهای خویش را باز شناسد .


دشمن ! دشمن است ، فریب زبان چرب دشمن را مخور .


تندرستی پاداش نیک زیستی ست .


تندرستی پرشگاه روان بیدار است برای گشودن دروازه های پیروزی . ارد برگ


اندوخته ای با ارزشتر از تندرستی ، نمی شناسم .


آدم با ادب دروازه دلها را همیشه گشوده می بیند .


ادب با پول ، دانش و آموزش بدست نمی آید ادب دارای ریشه است ریشه ایی به بلندای تاریخ


سخن های پست ، آدمهای حقیر را جذب و خردمندان را فراری می دهد .


بازده خرد برای اهل معنا ، کلام سکرآور است .

 

هر آنکه خردمندتر است اهریمن بیشتر به او حمله می کند . در میدان جنگ و آورد او هزاران فتنه و افسون کشته شده را خواهی دید .


دانش امروز فر بسیاری در پی داشته ، اما نیروی جاری سازی آرامش به روان ما را ندارد . امنیت را بزرگان خردمند به ما می بخشند .


خواست ادب آن نیست که هر چه ما می خواهیم دیگران بگویند ، ادب آنست که ببینیم آیا کسان دیگر در جایگاه خویشند ؟ و حال ما در کجاییم ؟


برای آنکه کسی را با ادب بنامیم و یا وارون براین ، باید کمی درنگ کرد و زمان را به کمک گرفت


برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش .


هر چه بلند پروازتر باشید تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهای روانیتان نیز .


بی شرم ترین فرامانروایان آنهایی هستند که ناکارامدی و اشتباهات خود را به مردم نسبت می دهند .


یکی از بزرگترین خوشبختی ها ، خدمت بیشتر به مردم است .


میرآب ، به اندازه دهد ، همه دشت سبز خواهد بود .

 

انتخابات مکان شعبده بازی دیوان سالاران نیست ! .


امروزه ، انتخابات آزاد تنها راهکار ادامه زندگی سیاسی فرمانروایان است .


انتخابات آزاد ، دشمن هیچ یک از باورهای توده مردم نیست .


انتخابات درست و سازنده ، ناجی کشور و نادیده گرفتن آن ، پگاه رستاخیزی هولناک است .


انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه دیوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست .


کوچک کنندگان دایره انتخابات ، با بن و ریشه آن دشمن اند .


آدمیانی که انتخابات نیک را بی ارزش می انگارند و آنانی که دانسته در بازی انتخابات نادرست رای می دهند هر دو به یک اندازه به سرزمین خویش پشت کرده اند .


دودمانی که بزرگان و ریش سفیدانش خوار باشند ، به کالبد بی جانی ماند که خوراک جانوران دیگر شود .


از آه و نفرین بزرگان و ریش سفیدان هر ایلی باید ترسید .

 

مردم آدمهای بردبار را با ادب می دانند حال آنکه بردباری سنجشی درست نیست ! باید ادب آدمها را در آزمون ها سنجید و نه در سکوتها ...


ادب خویش را هیچ گاه فرو مگذار ، با وجود آنکه مورد ریشخند باشی !


به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش .


بارش باران تپش زندگی و مهربانی است .


فرمانروای شایسته ارزش سربازان را کمتر از خود نمی داند .


خردمندان همچون باران بر اندیشه های تشنه می بارند و دگرگونی های آینده را موجب می گردند .

 

نم نم باران ، سبب بیداری خاک گشته و آن را شکوفا می کند ، خرد هم ناگهان پدید نمی آید زمانی بس دراز می خواهد و روانی تشنه باران .

 

بارش باران از پستان گیتی ، فرزندان را در دل خاک جانی می دهد و زندگی را هویدا می کند و چه نیک مردان و زنانی که می بارند برای شکوفا شدن بستر آیندگان .

 

باران مهر آسمان است نه بغض آن ، همانند آدمیان مهرورزی که می بارند و کینه توزانی که خشک و بی نشانند .


روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرفرازی پرداخت .


بخشندگان فرمانروایان بی تاج و تخت میانه مردمند .


مردم همواره گوش به ندای بخشندگان دارند .


برای رسیدن به بلندای بخشندگی باید از آز وجود خویش بگذری .

 

اگر پی به شکوه و گستره خرد خویش ببریم هیچ گاه به گردن کشی روی نمی آوریم .


گردن کشی آدمیان ، ریشه در ریزی و خردی میدان اندیشه آنان دارد .


رود مهر در این سرزمین جاریست ... آزادی و آزادگی خواست همیشگی ایرانیان بوده است .


در کاخ های ویران شده نامداران سرزمینمان ایران می توان هزاران هزار چشمه جاری دید ...می توان فریادهای دادگستر آنها را شنید ... و تنهایی را از یاد برد ...


چه بسیار گردن کشانی که به آنی دچار زبونی شدند .


ارد بزرگ می گوید : گردن فرازان به خرد روی آوردند و گردن کشان به نابخردی .



:: موضوعات مرتبط: سخنان حکیمانهء ارد بزرگ , ,
:: برچسب‌ها: سخنان ارد بزرگ , سخنان زیبای ارد بزرگ , سخنان زیبا , سخنان مفهومی , سخنان تامل برانگیز , سخنان سنگین , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392
بازدید : 727
نویسنده : شیخ پاسکال

1. بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست. (حضرت علی علیه‌السلام)

 

۲. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند. (مارتین لوتر‌کینگ)

 

3. بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی. (رودی)

 

۴. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

 

۵. عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

 

۶. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

 

۷. به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)

 

۸. آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانایی کارهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)

 

۹. اگر طالب زندگی سالم و بالندگی می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

 

۱۰. زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)

 

۱۱. دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)

 

۱۲. عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

 

۱۳. ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)

 

۱۴. جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)

 

۱۵. هنر، کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله)

 

۱۶. تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند. (والترنیس)

 

۱۷. اگر زیبایی را آواز سر دهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)

 

۱۸. روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)

 

۱۹. در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. (آرنت)

 

۲۰. برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)

 

۲۱. شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)

 

۲۲. آدمی ساخته‌ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می‌اندیشیده است. (مترلینگ)

 

۲۳. اگر دریچه های ادراک را شسته بودند، انسان همه‌ چیز را همان گونه که هست می‌دید: بی‌انتها. (بلیک)

 

۲۴. برده یک ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادی که به او کمک می‌کنند. (بردیر فرانسوی)

 

۲۵. هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. (فرانکلین)

 

۲۶. نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)

 

۲۷. هر قدر به طبیعت نزدیک شوی، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی. (نیما یوشیج)

 

۲۸. اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می‌اندازند. (نیچه)

 

۲۹. زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست. (ورنر هفته)

 

۳۰. برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ)

 

۳۱. تفکر در باب خوشبختی، عشق، آزادی، عدالت، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی است که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند. (ادگارمون)

 

۳۲. "عقلانیت باز" آن عقلانیتی است که فراموش نمی‌کند که "یکی" در "چند" است و "چند" در "یکی". (ادگارمون)

 

۳۳. آرامش، زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. (اپیکارموس)

 

۳۴. هیچ چیز در زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخ‌من)

 

۳۵. تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است. (داستایوفسکی)

 

36. خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان. (دکتر علی شریعتی)

 

۳۷. علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است. (الکس‌مکنزی)

 

۳۸. من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم. (سقراط)

 

۳۹. دانستن کافی نیست، باید به دانسته ی خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)

 

۴۰. تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را. (حضرت علی علیه‌السلام)

 

۴۱. خداوند، روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم می‌نویسد. (برزیلی)

 

۴۲. تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است. (انگلس)

 

۴۳. كسی كه دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می كند. (گوته)

 

۴۴. بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)

 

۴۵. اگر می‌بینی کسی به روی تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن. (دیل کارنگی)

 

۴۶. شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست می‌ارزد. (سقراط)

 

47. قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)

 

۴۸. ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار‌ آلن‌پو)

 

۴9. لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم، تمام هستی کامل و منور شد. (بودا)

 

۵۰. انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن، زیبا و آراسته باشد. (آنتوان چخوف)

 

۵۱. برای اداره كردن خویش، از سرت استفاده كن و برای اداره كردن دیگران، از قلبت. (دالایی لاما)

 

۵۲. تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند. (گراهام بل)

 

53. اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی. (ارد بزرگ)

 

54. اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت. (موریس مترلینگ)

 

55. ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم. (شوپنهاور)

 

56. آنكه می تواند، انجام می دهد، آنكه نمی تواند انتقاد می كند. (جرج برنارد شاو)

 

57. لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند. (دکتر علی شریعتی)

 

58. بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود كه از میان ما رفته باشند. (امرسون)

 

59. از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش. (آلبرت انیشتن)

 

60. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. (مهاتما گاندی)



:: موضوعات مرتبط: 60سخن حکیمانه از بزرگان , ,
:: برچسب‌ها: جملات حکیمانه , جملات حکیمانه از بزرگان , سخنان بزرگان , جملات زیبا , جملات حکمت اموز , جملات تامل برانگیز , جملات سنگین ,
تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392
بازدید : 636
نویسنده : شیخ پاسکال

آنچه شایسته نیست به آرزو مخواه،و بدان که انتقام خدا از بنده، به خشمِ بی رحمانه و بی حرمتی و سرزنش نبـُود،بلکه به متحول کردن و ادب کردن از فرط عشق باشد. افلاطون


در جهان یگانه مایه نیکبختی انسان محبت است. افلاطون


نیرومند ترین مردم کسی است که بر خشم خود غلبه کند. افلاطون


زینت انسان به سه چیز است علم ،محبت ،آزادی. افلاطون


عوام ثروتمندان را محترم می دانند و خواص دانشمندان را. افلاطون


به عقیده من تنها موضوعی که شایسته است مغز انسان را نگران بدارد آینده فرزندان اوست و اندیشه این موضوع که چه کار کند تا فرزندان او خوشبخت شوند ؟افلاطون


کسی که در ایام موفقیت و خوشی تو را ثنا گوید با آنچه در تو نیست ، البته در روز ناسازی و اقتراق هم از دروغ و بهتان در حق تو دریغ نخواهد کرد. افلاطون


سزاوار است مرد عاقل هنگام تناول لذائذ یاد اورد تلخی دوا را و زیاد نخورد.افلاطون


آنان که می خواهند خوب زندگی کنند باید به حقیقت نزدیک بشوند زیرا پس از نیل به مقام حقیقت یابی است که دست از غم و اندوه دنیا دست بر می دارند. افلاطون


درغگو از دروغگوی دیگر در حذر است . افلاطون


با دوست طوری رفتار کن که به حاکم محتاج نشوی وبا دشمن طوری معامله نما که اگر کار به محاکمه کشید ظفر تو را باشد. افلاطون


از نزدیکی به کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز خود نیست پرهیز نما. افلاطون


رقت به سه کس واجب است :
۱-عاقلی که حکم جاهلی بر او روان باشد .
۲-قویی که گرفتار ضعیفی گردد.
۳-کریمی که محتاج لئیمی باشد.افلاطون


بی صبری انسان را از هیچ رنجی نمی رهاند، بلکه درد جدیدی برای از پا درآوردن شخص بوجود می آورد. افلاطون


از خدا چیزی مخواه که نفعِ آن منقطع (مقطعی) بـُود،و یقین داشته باش که همه ی مواهب از حضرت اوست،و از او نعمت های باقی (نعمتهایی که مثل انرژی پایستگی دارند!)،و فوایدی که از تو مفارقت(جدایی) نتواند کرد، التماس کن.افلاطون


معبود خویش را بشناس و حقِ او را نگه دار.افلاطون


همیشه با آموزش دادن و آموزش گرفتن باش، و توجه بر طلب علم را مقدم دار. افلاطون


اهلِ علم را به کثرت علم امتحان مکن،بلکه اعتبار حال ایشان به دوری از شر و فساد کن.افلاطون


همیشه بیدار باش که شرور را اسباب بسیار است،افلاطون


بر آسایش و خواب اقدام مکن،مگر بعد از آنکه محاسبه ی نفس در سه چیز را به تقدیم رسانیده باشی:
اول آنکه تأمل کنی تا در آن روز هیچ خطا از تو واقع شده است یا نه
دوم آنکه تأمل کنی تا هیچ خیر اکتساب کرده ای یا نه
سوم آنکه کوتاهی کرده ای در عمل به ندای درونت یا نه. افلاطون


یاد کن که چه بوده ای در اصل،و چه خواهی شد بعد از مرگ،و هیچکس را ایذا رنجور مکن،که کارهای عالم در معرضِ تغیر و زوال است.افلاطون


بدبخت آن کس بُوَد که از تذکر ِ عاقبت غافل بُود و از لغزش باز نایستد. افلاطون


سرمایه ی خود را از چیزهایی که از ذات تو خارج بُود مساز.افلاطون


در فعل خیر با مستحقان، انتظار ِ سؤال مدار ، بلکه پیش از التماس افتتاح مکن (منتظر نه ایست تا رنجوری از تو گدایی کند تا بعدش تو به او کمک کنی ،قبل از اینکه التماس کند، شروع به کمک کن) افلاطون


روزگاری ، شأن و مقام تو پایین آمد ، ناامید مشو . آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می رود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید .افلاطون


در جهان یگانه مایه نیکبختی انسان محبت است .افلاطون


زینت انسان سه چیز است : علم - محبت - آزادی. افلاطون


عوام ثروتمند را محترم می دارند و خواص دانشمندان را .افلاطون


به دنیا نیامدن بهتر از تعلیم نیافتن و نادان ماندن است زیرا جهالت ریشه همه بدبختی ها است . افلاطون


جان را فدای یاران موافق کنید .افلاطون


از نزدیکی به کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز زندگی خود نیست پرهیز نما .افلاطون


سخن اگر از دل خارج شود به دل هم وارد می شود و اگر با نیت متکلم نباشد توقع مدار که آن تأثیر کند . افلاطون


هر کس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد ، بالاخره سعادت خودش را هم به دست خواهد آورد . افلاطون


کامل ترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسیم در حالی که عادل نیستیم .افلاطون


عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد .افلاطون


به وسیله فضل و کرم می توان از دشمن انتقام گرفت.افلاطون


تمام طلاهای روی زمین و زیر زمین به قدر یک فضیلت ارزش ندارند .افلاطون


هیچ کوچک را حقیر مشمارید باشد که از شما فزونی یابد .افلاطون


محبت را فراموش نکنید و آن را ناچیز مشمارید .افلاطون


امتحان کن مرد را به فعل او و نه به قول او .افلاطون


زیان رساننده تو معاشرت سه کس است : آنکه ترا به طرب بدارد - آنکه به فریب مغرورت کند - آنکه همت او کوتاه تر از همت تو باشد .افلاطون


موسیقی تاثیر فوق العاده ای در روح انسان دارد و اگر درست به کار رود می تواند زیبایی را در رویاهای روح جایگزین کند . افلاطون


زندگی بدون عشق محال است . برای مردم بی عشق دنیا حکم قبرستان وسیعی دارد .افلاطون


لذتی که از علم حاصل می شود بی آلایش است .افلاطون


فضیلت عبارت است مشابهت روح به مثال اعلی یعنی مشابهت او به خدا .افلاطون


به دیدن کسی که با تو سر سنگین است مرو . با کسی که سخنت را تکذیب کند گفتگو مکن . برای کسی که گوش ندهد حرف نزن .افلاطون


خردمندترین مردم قدرتمندترین است .افلاطون


به هنگام لمس عشق، هر کسی شاعر می‌شود.افلاطون


همین که مرد از حد خود تجاوز کند، یعنی به‌آنجا رسد که محل او نبوده، اخلاق او زشت و خشن می‌گردد. افلاطون


هرچیز را که نگهبان بیشتر بود، استوارتر گردد مگر راز، که نگهبانان آن هرچه بیشتر باشد آشکارتر گردد. افلاطون


نیاز حاجتمند را پیش از این‌که استمداد طلبد، شایسته است که با همت بلند خود نیازمندی او را رفع کنی.افلاطون


نزدیک مباش به‌همنشینی مردمان شرور و بداخلاق، زیرا که طبع تو از طبیعت او شر را می‌دزدد، در حالی که تو آگاه نباشی.افلاطون


نادانی هرکس به‌دو چیز دانسته می‌شود: اول، به‌چیزی که از او نپرسیده‌اند خبر گوید. دوم، سخن‌راندن بیش از ضرورت.افلاطون


لذتی که از علم حاصل می‌شود، لذتی بی‌آلایش است.افلاطون


فقط عدالت است که می‌تواند موجد خوشبختی شود.افلاطون


علاقه‌ای در دنیا شدیدتر از عشق به وطن نیست.افلاطون


عشق بلائی است که همه خواستارش هستند.افلاطون


عزم به‌مصاحبت اشرار نکنید، چه همین که تو را اهانت نکنند، بر تو منت نهند.افلاطون


سعادت جامعه به‌مراتب مهم تر از سعادت فرد می‌باشد.افلاطون


سزاور است مرد عاقل هنگام تناول غذای لذیذ، یادآورد تلخی دارو را و شکم‌بارگی نکند.افلاطون


سزاوار است حاکم را بر وفق و مدارا حد بر مجرم براند و خشونت نکند چه اگر کسی مجرم نبود، حاکم بر مسند نمی‌نشست.افلاطون


سرعت و تندی کار را مجوی، بلکه خوبی و برگزیدگی آن را سعی کن زیرا که مردم از تو نپرسند در چه مدت کار را انجام دادی بلکه خوبی و بی نقصی آن را می‌جویند.افلاطون


زمان ناخوشی را به حساب عمر مشمرید.افلاطون


دنیا را آتش انگار، چنان که برای معاش به کمی آتش کفایت توان کرد، شما نیز با مقداری از نعمت دنیا اکتفا کنید.افلاطون


دشمنان من سه قسمند: گروهی قویتر، جماعتی هم‌وزن و دسته‌ای ضعیف‌تر. طرف شدن با گروه اول موجب نابودی است، با جماعت دوم تا جان در بدن دارم می‌جنگم اما گروه سوم را حتی با التماس رام خواهم ساخت، چون مقابله با خصم ضعیف از مقام انسان در جامعه می‌کاهد و شخص را ناچیز می‌سازد.افلاطون


در دنیا دو نیرو هست: شمشیر و تدبیر، بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شده‌است.افلاطون


در آئینه نگاه کن، اگر صورت زیبا داری کاری مناسب جمالت انجام ده و اگر قیافه‌ات نامتناسب است، زشتی کردار را به‌زشتی صورت میفزا.افلاطون


خدا در راه فضیلت سدهایی از درد و رنج برپا کرده‌اند اما از طرف دیگر وقتی آدمی بر این مشکلات فائق آمد و از سدها گذشت، فضیلت به‌دست آمده کار آسانی به نظر می‌رسد.افلاطون


حب مال سراسر وجود آدمیان را تسخیر می‌کند و هرگز به‌آنان مجال نمی‌دهد که حتی لحظه‌ای در باره چیزی جز اموال شخص خویش بیندیشند.افلاطون


چون کامیابی رو کند همه خوبند و چون ناکامی سررسد همه بد.افلاطون


تندرستی و زیبائی و نیرومندی و مال‌داری و همه چیزهای دیگری که در دست نیک‌مردان باعث و بانی خیر است، به‌همان اندازه پلید و عامل شرارت خواهد بود، اگر در دست نابکاران و اراذل قرار گیرد.افلاطون


تمول و تقوی چون دو وزنه هستند که در کفه‌های یک ترازو قرار گرفته باشند، بالا رفتن یکی مستلزم پائین رفتن دیگری است.افلاطون


به‌عقیده من تنها فکری که شایسته‌است مغز انسان را به خود مشغول سازد، آینده فرزندان اوست و اندیشه این موضوع که چه‌کار کند تا فرزندانش خوشبخت شوند.افلاطون


به‌ضرورت آمدم در این جهان و به‌حیرت زیستم و به‌کراهت می‌روم.افلاطون


افراط، عمومأ سبب پیدا شدن عکس‌العمل است و تغییری در جهت مخالف پدید می‌آورد خواه در فصول سال باشد، خواه در افراد و خواه در حکومت. افلاطون



:: موضوعات مرتبط: جملاتی زیبا از افلاطون , ,
:: برچسب‌ها: جملاتی از افلاطون , جملات زیبا از افلاطون , جملات حکمت اموز , جملات زیبا , جملات سنگین , ,
تاریخ : شنبه 9 شهريور 1392
بازدید : 587
نویسنده : شیخ پاسکال

من در میان مردمی هستم
که باورشان نمیشود تنهایــــم
میگویند خوش بحالت که خوشحالی
نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست
برای دوست داشتن مــــــــن

 

.
.
.
گاهی برای کشـیدنِ فـریـاد
هـزاران پیکـاســو هـم کـافـی نیسـت . . .
.
.
.
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!
نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اند
یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــــه ” ؟؟!!
.
.
.
شـده ام مـعـادلـه ی چنـد مَـجهولـی !
ایـن روزهـا هـیـچ کـس از هـیـچ راهـی مـرا نـمـیـفهمـَد…
.
.
.
آدم هـــای کنــــارم مثل جُــــمعه می‌ مــــــانند
معلــــــــوم نمی‌کند “فــــــرد” هستــــند یا ” زوج” …
پُــــر از ابـــــهامند…
.
.
.
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛
از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم !
امـا …. حقیقـت اینه که :
از دست دادن ِ خــودمـون ،
و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم ….
گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!
.

سایر جملات مفهومی بسیار زیبا در ادامه مطلب

.
.
من چشمهایـــم را بستم و تو قایــم شدی ..
من هنـــوز روزها را می شــمارم!..
و تـــو پیدا نمیشوی !..
یا من بازی را بلــد نیستم !
یا تو جر زدی !
.
.
.
خدایا …!!
از تو دلگیرم …
گفته بودی حق انتخاب داری
پس چرا انتخابم درکنار دیگریست؟
.
.
.
کارم از یکی بود و یکی نبود گذشت،
من در اوج قصه گم شده ام….!
.
.
.
این روزها بُرد با کسی ست که بی رحم باشد
از دلتــــ که مایه بگذاری
ســوخـــــته ای . . .
.
.
.
زن که بـاشـے …
عـاشـق شـوے “چـشـم سـفـیـد” خـطـابـَت مـے کـنـنـد !
راسـت مـے گـویـنـد . .
چـشـمـانـَم سـفـیـد شـد بـه جـاده هـایـے کـه..
“تـو” ..
مـُسـافـر هـیـچـکـدام نـبـودے
.
.
.
توی مارپله ی زندگی ، مهره نباش که هر چی گفتن بگی باشه …!
تاس باش که هر چی گفتی بگن باشه !
.
.
.
کاش توی زندگی هم مثل فوتبال
وقتی زمین می‌خوردی و از درد به خودت می‌پیچیدی
یه داور می‌اومد از آدم می‌پرسید:می‌تونی ادامه بدی؟!
تو هم میگفتی نه ، باید برم بیرون . . .
.
.
.
بـــــرای کـــسی کــه رفــــتـنـی اســـت ، راه بــــاز کــــنـید
ایــــستادن و مــنـتظر مـانـدن ابـــلـهانه تـرین کـار دل اســت
.
.
.
نگـــــــران نباش،
حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام …
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم
آمـوختــه ام، که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش ” زندگیست ”
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود…
راســــــتی، بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم…
” حــــال مـــن خـــــــوب اســت ” … خــــــوبِ خــــوب…
.
.
.
روزهایم گذشت اما روزگار از من نگذشت!
اما من از روزها و روزگار گذشتم ، بگذرید از من!
.
.
.
تاب ندارم
سخت است
با تو هستند
جلوتـــر
با دیگری یا جور دیگری . !
سخت است
چه رنگین کمان نحســـــی
.
.
.
درغروب سخت دنیا یاد یاران میکنم
درکویر خشک و سوزان رقص باران میکنم
زندگی مرگ است و مرگ هم زندگی
پس درود برمرگ و مرگ بر زندگی . . .
.
.
.
گاهی اوقات بی قانونی ؛
عجیب بیداد می کند در عاشقی ….
یکی دور می زند …
اما …. دیگری جریمه میشود
و تاوان میپردازد …
.
.
.
درد دارد …
وقتی همه چیز را می دانی …
و فکر می کنند نمی دانی …
و غصه می خوری که می دانی …
و می خندند که نمی دانی …
.
.
.
برهنه می آئیم
برهنه می بوسیم
برهنه می میریم
با این همه عریانی
هنوز قلب هیچکس پیدا نیست . . .
.
.
.
بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطه‌هامون می‌کنیم این است که:
نیمه می‌شنویم ؛
یک چهارم می‌فهمیم ،
هیچی فکر نمی‌کنیم !
و دوبرابر واکنش نشون می دهیم . . .
.
.
.
وقتی که گوش ها زنگ زده اند
عاقلانه ترین کار ، سکوت است…
.
.
.
میان ابرها سیر می‌کنم
هر کدام را به شکلی می‌بینم
که دوست دارم . . .
می‌گردم و دلخواهم را پیدا می‌کنم
میان آدم‌ها اما . . .
کاری از دست من ساخته نیست
خودشان شکل عوض می‌کنند
بـرای اتـفـاق هـایی که نـمی افـتـد …
بـرای دستـی کـه نـگـرفـتم
بـرای اشکـی کـه پـاک نـکـردم
بـرای بـوسـه ای کـه نـبــود
بـرای دوسـتـت دارمـی کـه مـرده بـه دنـیـا آمــد
بــرای مـن کـه وجـودم نـبـودن اسـت
.
.
.
چشم بَـــــسته از فرسنگ ها می شناسمت…!
این تَـــــلاشت برای گم شُــدن مَــرا می خنداند…!
.
.
.
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه ؟
اینکه هر کاری در توانِت هست
براش انجام بدی،بعد برگرده بگه :
مگه من ازت خواستم…..!
.
.
.
آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم
زمین را از زیر پاییم بکشند…
.
.
.
ﮔﺎﻫـﮯ
ﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ
ﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ،
ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ
ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟
.
.
.
وقتی خواستن ها بوی شهوت میدهند
وقتی بودن ها طعم نیاز دارند
وقتی تنهایی ها بی هیچ یادی از یار با هر کسی پر میشود
وقتی نگاه ها هرزه به هر سو روانه میشود
وقتی غریزه احساس را پوشش میدهد
وقتی انسان بودن آرزویی دست نیافتنی میشود
دیگر نمی خواهمت
نه تو را و نه هیچ کس دیگر را . . .
.
.
.
کاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند
و زنان شوکت زن بودنشان را؛
کاش مردان همیشه مرد باشند
و زنان همیشه زن!
آنگاه هر روز نه روز “زن”،
نه روز “مرد” بلکه روز “انسان” است…
.
.
.
عمریستــ خـ‗__‗ــودم را به خریتـــــــ زده ام ….
دلــم برای آن روی سگــ‗__‗ـــم تنگــــــــ شده…
.
.
.
چه اســــارت بی افتخــــاری است در بنــــد حــــرف این و آن بــــودن . . .
.
.
.
به چه میخندی تو ؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟
به چه چیز؟ به شکست دل من یا به پیروزی خویش ؟
به چه میخندی تو ؟ نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد ؟
به چه میخندی تو ؟ به دل ساده من میخندی که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست ؟
خنده دار است بخند . . .
.
.
.
گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی ….
وقتی می مانی و تحمل می کنی ، از خودت یک احمق می سازی
.
.
.
صبر کن سهراب ! قایقت جا دارد؟
آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند …
وای سهراب کجایی آخر ؟ … زخم ها بر دل عاشق کردن ، خون به چشمان شقایق کردند…
ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش سیری چند ؟
صبــــــــ ـــــــــر کن سهــــــــ ـــــــراب …!
قایقت جا دارد؟ من را نیز با خود ببر ، اینجا عاشقی بین مردم مرده است . . .
.
.
.
من فقط دارم سعی میکنم همرنگ جماعت شوم،
اما می شود کمی کمکم کنید!
آی جماعت…
شماها دقیقا چه رنگی هستید؟
.
.
.
شهر من اینجا نیست !
اینجا…
آدم که نه!
آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!
و جالب تر !
اینجا هر کسی
هفتاد رنگ بازی میکند
تا میزبان سیاهی دیگری باشد!
.
شهر من اینجا نیست!
اینجا…
همه قار قار چهلمین کلاغ را
دوست می دارند!
و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!
.
شهر من اینجا نیست!
اینجا…
سبدهاشان پر است از
تخم های تهمتی که غالبا “دو زرده” اند!
.
من به دنبال دیارم هستم,
شهر من اینجا نیست…شهر من گم شده است!
.
.
.
آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است … !
وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود …
وقتی از احساسش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود …
وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود …
وقتی حسرتهایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد …
و اینگونه گند میزند به همه ی روابطش …
.
.
.
این روزها عشق را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند !
حیف از عشق که زیر دست و پاست …
.
.
.
گــــفته باشــــم !.!.!
مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛
تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !
سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !
.
.
.
کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام
یه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم
مشکل امروز ما اندام ها نیستن ، افکارها هستن !
.
.
.
اگر روزی عاشق شدی …
قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن …
این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده ……!
.
.
.
هم قــــــــــد شدیم …
خدا میداند چه چیزهایی را زیر پاهایم گذاشتم …
.
.
.
روزگاریست همه عرض بدن می خواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند
دیو هستند ولی مثل پری می پوشند
گرگ هایی که لباس پدری می پوشند
آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند
عشق ها را همه با دور کمر می سنجند
خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد
عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس های زیبا , ,
:: برچسب‌ها: sms سنگین جدید, sms سنگین پر معنی, sms مفهومی و سنگین, اس ام اس های احساسی عمیق و سنگین, اس ام اس های توپیدن جدید تیر 91, اس ام اس های جدید توپیدن, اس ام اس های سنگین جدید تیر 91, اس ام اس های عمیق و غمگین جدید 91, اس ام اس های مفهومی بسیار زیبا جدید, اس ام اس های مفهومی فوق العاده زیبا, اس ام اس های مفهومی و سنگین جدید تیر 91, اس ام اس های پر معنی و عمیق جدید, جدیدترین اس ام اس های مفهومی, جملات عمیق و مفهومی جدید, جملات مفهومی و سنگین جدید, زیباترین اس ام اس های مفهومی و عمیق, شعر های مفهومی و سنگین, مسیج های جدید سنگین, پیامک های سنگین تیر 91, پیامک های سنگین جدید 91, پیامک های مفهومی سنگین جدید, پیامک های مفهومی و عمیق سنگین, گلچین اس ام اس های مفهومی و سنگین جدید 91 ,
تاریخ : چهار شنبه 6 شهريور 1392
بازدید : 1001
نویسنده : شیخ پاسکال

زیباترین خوی زن ، نجابت اوست . ارد بزرگ

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

راز سعادت در این است که کاری که به تو واگذارشده دوست بداری. هاکسلی

-

سند پاره میشود، قول پاره نمیشود. مثل آلمانی

-

مهم نیست که دیگران ما را باور کنند ، مهم آن است که خود خویشتن خویش را باور کنیم . ارد بزرگ

-

طبیعت درمقابل عهد وپیمان بشری بی اعتناست. جورج نیکولا

-

درمیان ملکات ذهنی حافظه بیش ازهمه می شکفد و پیش ا زهمه می میرد. کولتون

-

برای آنکه کسی را با ادب بنامیم و یا وارون براین ، باید کمی درنگ کرد و زمان را به کمک گرفت . ارد بزرگ

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

من آینده را دوست دارم چون بقیه عمرم را باید در آن بگذرانم . کترینگ

-

برای آنکه عمر طولانی باشد ، باید آهسته زندگی کنیم . سیسرون

-

تندرستی پاداش نیک زیستی ست . ارد بزرگ

-

حکیمان مال را از برای آن دارند که محتاج لئیمان نگردند . ارسطا طالیس

-

تنها علاج عشق ، ازدواج است . آرت بوخونواله

-

جوانان ! زندگی خردمندانه می خواهند ، کهنسالان باید آگاهی بخش اندیشه های آنان باشند نه بازیگران زندگی آنان . ارد بزرگ

-

به گونه ای زندگی کنید که وقتی فرزندانتان به یاد عدالت ، صداقت و مهربانی می افتند ، شما در نظرشان تداعی شوید . جکسون براون

-

هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند . گوته

-

با ترشرویی به میان مردم رفتن ، تنها از بیماران ساخته است . ارد بزرگ

-

تواضع بیجا آخرین حد تکبر است . لابرویر

-

هیچکس بدبخت تراز کسی نیست که همیشه خوشبخت است . هلندی

-

به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش . ارد بزرگ

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

آنها که غائب اند ، کمال مطلوب اند و حاضرین معمولی و پیش و پا افتاده اند . گوته

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

فقط به ندای کودک درون خویش گوش بسپار نه هیچ …… کریستیان بوبن

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

ادب خویش را هیچ گاه فرو مگذار ، با وجود آنکه مورد ریشخند باشی ! ارد بزرگ

-

سعادت دیگران بخش مهمی از خوشیختی ماست . رنان

-

با مردمان نیک معاشرت کن تا خودت هم یکی از آنان به شمار روی . ژرژهربرت

-

روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرافرازی پرداخت . ارد بزرگ

-

کسی که برای خود احترام قائل است، از گزند دیگران در امان است. او کتی را بر بدن دارد که کسی را یارای پاره کردن آن نیست. هنری لانگ فلو

-

برای اینکه بزرگ باشی نخست کوچک باش. ضرب‌المثل هندی

-

برای اینکه پیش روی قاضی نایستی، پشت سر قانون راه برو. ضرب‌المثل انگلیسی

-

بازده روزهای سخت ، بسیار بیشتر از دوران سرخوشی ست . ارد بزرگ

-

اگر قدرت ندارید که با نیروی خود مشکل ها را در هم بشکنید لااقل مرد باشید که در برابر حوادث بایستید . حسن صباح

-

غذا را سبک کن تا ازمرض ایمن شوی . جالینوس حکیم

-

در سرزمین هرز سرشاخه های سبز نمی روید . حمید مصدق

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

بخشنده از دست نمی دهد او همواره در حال بدست آوردن است . ارد بزرگ

-

باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا می کنند . فردریش نیچه

-

زمین نیز مانند ما در جستجوی خوراک است و از این مردم می‌خورد و می‌آشامد . ابوالعلاء معری

-

اگر پی به شکوه و گستره خرد خویش ببریم هیچ گاه به گردن کشی روی نمی آوریم . ارد بزرگ

-

با تقوی و خوبی میتوان سعادت آفرید . زنون

-

زندگان، مردگانی هستند که در تعطیلات به سر می برند. موریس مترلینگ

-

تا چهل سالگی که مغزم خوب کار می‌کرد به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی که ذهنم ضعیف شده‌بود به فلسفه روی آوردم و در اواخر که به‌کلی کله‌ام کار نمی‌کرد به سیاست! . برتراند راسل

-

برای شب پیری در روز جوانی چراغی باید تهیه کرد . پلوتارک

-

ریشه آدم های سست بنیاد همانند درختان ریشه در مرداب ، لرزان است . ارد بزرگ

-

هرگز فرصت گفتن « دوستت دارم » را از دست مده . براون

-

باید بر فریب حواس خود پیروز شویم . فردریش نیچه

-

آنکه می تواند ، انجام می دهد،آنکه نمی تواند انتقاد می کند. برناد شاو

-

مدیری که تنها به سود می اندیشد، مانند تنیس بازی است که به جای توپ ، چشم بر تابلو امتیازها دوخته است. ایچک آدیزس

-

یک زندگی مطالعه نشده ،ارزش زیستن ندارد . سقراط

-

همیشه بین خود و همسرت بازه ای را نگاهدار تا به خواری گرفتار نشوی . ارد بزرگ

-

کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند. گوته

-

بیش از حد لازم مهربان باش . جکسون بروان

-

آنهایی که آمادگی برای پاسخگویی به تجاوز دشمن را با گفتن این سخن که : ” جنگ بد است و باید مهربان بود ، درگیری کار بدیست” را رد می کنند ، ساده لوحانی هستند که خیلی زود در تنور دشمن خواهند سوخت . ارد بزرگ

-

افسوس که جوان نمی داند وپیر نمی تواند. محمد حجازی

-

چاپلوسی هم گوینده و هم شنونده رافاسد می کند. دیل کارنگی

-

آزادی پنجره رشد و شکوفایی کشور است بستن آن سیاهی ها در پی دارد . ارد بزرگ

-

برای آدم بهانه گیر همیشه بهانه وجود دارد . ضرب المثل آلمانی

-

دروغ آیین اربابان و بردگان , و حقیقت خدای انسان های آزاد است . ماکسیم گورکی

-

ریشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است . ارد بزرگ

-

یک اراده خم نشونده ، بر همه چیز، حتی بر زمان قالب می آید. شاتو بریان

-

زرتشت به وسیله فلسفه خود بشر را از بار سنگین مراسم ظاهری آزاد ساخت و اساس آئینش را بر آموزشهای اخلاقی نهاد . رابیندرانات تاگور

-

مردان پیشآهنگ ، راه را با داشته های میهنی خویش باز می کنند و نه کمک اجنبی . ارد بزرگ

-

نشاط و خوشدلی ، اعتماد به نفس شما را تقویت و زندگی را دلپذیرتر می سازد و باعث می شود که اطرافیان شما شادی بیشتری را احساس کنند. خوشدلی به معنی خوشخیالی و فرار از مشکلات نیست بلکه نشانه هوش و ذکاوت شماست . آنتونی رابینز

-

شاید مانند کودکی باشیم که در کنار دریا با سنگ ریزه ها و صدفهای زیبا بازی می کند اما غافل ار آنیم که دریایی بس بزرگ و اقیانوسی بی کران در مقابل دیدگانمان وجود دارد که در اعماق آن اسرار عظیم و شگفت انگیز نهفته است . نیوتن

-

مهم ترین رازهای نهان سیاست بازان ، چیزی جز پیگری اندیشه مردم کوچه و بازار نیست . ارد بزرگ

-

دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد. بزرگمهر

-

-

وقتی ارتباط عاشقانه ات به انتها میرسد ، فقط به سادگی بگو«همه اش تقصیر من بود . جکسون براون

-

کسی که همسر و کودک خویش را رها می کند ، در پی خفت ابدیست . ارد بزرگ

-

اگر به مهمانی گرگ می روید ، سگ خود را به همراه ببرید . گوته

-

وقتی نانوا نان را با دقت و وسواس می پزد و به دست مشتری میدهد ، خدا با او در کنار تنور ایستاده است . کریستیان بوبن

-

تقریبا هر چیزی که وجود دارد در معرض تاویل است؛ زندگی خود چیزی نیست جز ستیزه و جدال ارزش ها و مبارزه برای تاویل اندیشه ها و آرمان ها . فردریش نیچه

-

گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونه های آن در حال پیدایش است . ارد بزرگ

-

من بین دیوانگی و مست فرقی نمی بینم جزاینکه دیوانگی مدت طولانیتری دارد . سه نه ک

-

زندگی رنج و درد نیست هدیه ایی است برای شاد بودن . مادر گیتی جام زهر بر دهان کودک خویش نمی گذارد ، او می پروراند برای بهروزی و خوشبختی . ارد بزرگ

-

هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است . ارد بزرگ

-

گاه لازم است که انسان دیدگان خود راببندد ، زیرا اغلب خود را به نابینایی زدن نیز نوعی خوشبختی است . نیوتون

-

نفرت همان خشم و غضب است که روی هم انباشته شده است . سیسرون

-

برنامه داشتن ویژه گی آدمهای کارآمد است . ارد بزرگ

-

کسی که فکر نمی کند ، به ندرت دم فرو می بندد . نیوتن

-

هرگز نمی توان با آدمهای کوچک کارهای بزرگ انجام داد. سیسرون

-

شناور بودن خرد آدم در جهان احساس به او میدان بروز و رشد هنر را داده است . ارد بزرگ

-

معنی حیات را درزیبائی و قدرت اراده باید جستجو کرد. ماکسیم گورکی

-

برای آنکه عمر طولانی باشد، باید آهسته زندگی کنیم. سیسرون

-

دست استاد خویش را ببوس ، چون او هم پدر است هم پرورنده خرد . ارد بزرگ

-

شمشیری علیه مهربانی وجود ندارد. ضرب المثل ژاپنی

-

بزرگترین نابکاری آن است که بپنداریم برای آنکه برترین باشیم باید دست به ویرانگری چهره دیگران بزنیم . ارد بزرگ

-

رضایت وجدان تنها پس از انجام وظیفه است. اسمایلز

-

ارزش اخلاقی ، بسته به تعداد وظایفی است که انسان انجام می دهد. مترلینگ

-

ره آورد سفر در درون آدمی ، به جز خرد و پیشرفت نیست . ارد بزرگ

-

عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. اسکات پک

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم. اسکات پک

-

کسی داناست که می داند هیچ نمی داند. ضرب المثل فلسطینی

-

سعادت دیگران ، بخشی مهم از خوشبختی ماست. رنان

-

موبفا
یاد اشک و شیفتگی ، آویزه خاموش دلهاست . ارد بزرگ

-

با مردمان نیک معاشرت کن تا خودت هم یکی از آنان به شمار روی. ژرژ هربرت

-

آدمهای بزرگ و اندیشمند ، بسیار اشک می ریزند . ارد بزرگ

-

آن زنده که کاری نکند ، مرده به از اوست . ضرب المثل ایرانی

-

با دلسوزی و احترام بیشتری نسبت به دیگران رفتار کنید . آنتونی رابینز

-

فرومایگان پس از پیروزی ، همآورد شکست خورده خویش را به ریشخند می گیرند . ارد بزرگ

-

هنگامی که منتظرید دیگران هیجان را به زندگی شما بازگردانند ، برای تولید عشق و شور و نشاط به آنان وابسته می شوید و تماس خود را با منبع عشق درون خود از دست می دهید . باربارا دی آنجلیس

-

با تقوی و خوبی می توان سعادت آفرید. زنون

-

گاهی شالوده و ریشه شکست های بزرگ ، از اشتباهات بسیار ریز و کوچک سرچشمه می گیرد . ارد بزرگ

-

مرور زمان به خودی خود بسیاری از نگرانی ها را ازبین می برد. دیل کارنگی

-

اندیشه پروازگر است جایی فرودش آوریم که زیبایی خانه دارد . ارد بزرگ

-

امکانپذیر است که یک میلیون حقیقت را در مغز انباشت ولی هنوز بیسواد بود.آلک بورن

-

عصاره همه مهربانی ها را گرفتند و از آن مادر را ساختند. کریستوفر مارلو

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

آن گاه که ، زایش راهی نو را از درون خویش احساس کردی پای در راهی خواهی گذارد که پیشتر برای رسیدن بدان بسیار تلاش نموده ایی . ارد بزرگ

-

انسان در همان لحظه که تصمیم می گیرد آزاد باشد ؛ آزاد است. ولتر

-

مردی که لبخند به صورت ندارد نباید دکان باز کند. ضرب المثل چینی

-

سخن بدون پشتوانه ، یعنی گزاف گویی . ارد بزرگ

-

وظیفه چیزی است که از دیگران انتظار انجامش را داریم.اسکاروایلد

-

با بدیهای دیگران دل خویش را به سیاهی نیالاییم ، همواره ساز سادگیمان کوک باشد و نگاهمان امیدوار. ارد بزرگ

-

اندیشه کنید زیرا اندیشه کردن مایه زنده دل بودن مردم است. ناپلئون

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

تعلل و عقب انداختن کارها، یکی از شایع ترین راههای فرار از رنج است. آنتونی رابینز

-

رسانه تنها می تواند پژواک ندای مردم باشد نه اینکه به مردم بگوید شما چه بگویید که خوشایند ما باشد . ارد بزرگ

-

هر چه بیشتر عشق بورزید دیگران نیز مجوز آن را خواهند یافت تا عشق بیشتری به شما و نیز دیگران بورزند . باربارا دی آنجلیس

-

دل کیهان را اگر بگشاییم این سخن را خواهیم شنید ” هر کنشی واکنشی را در پی دارد ” پس بر این باور باشید ! همه کردار ما چه خوب و چه زشت ، بی بازگشت نخواهد بود . ارد بزرگ

-

از آهسته رفتن نترس ، از بی حرکت ایستادن بترس . مثل چینی

-

دوست مثل پول ، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسان تر است. باتلر

-

کژی و ناراستی ، شکاف و رخنه گاه اندیشه اهریمن خواهد شد . ارد بزرگ

-

خنده کوتاهترین فاصله بین دو نفر است . ویکتور هوگو

-

دوستان را در خلوت توبیخ کن و در ملاءعام تحسین . اسکاروایلد

-

تنهایی برای جوان ارزشمند ، و برای پیر آزار دهنده است . ارد بزرگ

-

خود را در حالت تسلط بر حوادث ببینید، بشنوید، و احساس کنید. تا اینکه احساسی از اعتماد بصورت شرطی در شما بوجود آید و یقین کنید که با اعتماد به نفس و قدرت می توانید با هر اتفاقی مقابله کنید. آنتونی رابینز

-

تمامی روابط شما از عشق خواهد درخشید . باربارا دی آنجلیس

-

خویشتن و مردم را هنگامی می شناسی ، که تنها شوی . ارد بزرگ

-

تکرار مادر مهارت هاست . دیل کارنگی

-

به زبانت اجازه نده قبل از اندیشه ات به راه افتد. ناپلئون

-

تنها تنهایی کارآمد است که همراه باشد با پژوهیدن و کاویدن در خرد و دانش . ارد بزرگ

-

تنها موسیقی مرا به شناسائی خداوند راهنمائی کرد. دوموسویه

-

بهترین انسان کسی است که در حق همه نیکی کند . کنفوسیوس

-

کار ، بهترین تسکین دهنده ، افکار پریشان ، و غم است . ارد بزرگ

-

وظیفه ای را که از همه به شما نزدیک تر است انجام دهید. گوته

-

حاصل من از فضل فقط این شدکه بر جهل خود دانا شوم. بقراط

-

جایی که شمشیر است آرامش نیست . ارد بزرگ

-

آن کس که ارده و استقامت دارد، روی شکست نمی بیند. مترلینگ

-

بهترین وسیله برای جلب محبت دیگران ، نیکی در باره آنها ست. روسو

-

ره آورد گفتگو با نادان دو چیز است : نخست از دست دادن بخشی از عمر و دیگری گرفتار شدن ، به افکار پوچ و بی ارزش . ارد بزرگ

-

کمال هنر در نهان داشتن هنر است . کینتلین

-

رمز موفقیت در ثبات قدم نهفته است . بنجامین

-

برای اینکه بشر بتواند در دنیا خوشبخت زندگی کند باید از قسمتی از توقعات خود بکاهد. شامفور

-

احمق هیچوقت سعادتمند نمی شود. سیسرون

-

بداندیش نخستین و آخرین مردار کردار خویش است . ارد بزرگ

-

از اشتباهات خود و دیگران عبرت بگیر . بزرگمهر حکیم

-

خطاهای دیگران را، چون خطای خویش ، تحمل کن. فنلن

-

سرفرازی کشور بزرگترین خواست همگانی ست . ارد بزرگ

-

تنها سکوت است که می تواند ما را به معرفت برساند. رادها کریشنان

-

بزرگترین عیب آن است که از عیب خویش آگاه نباشیم . کارلایل

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

جایگاه ارزیابی و نقد شما بر کارکرد دیگران ، می تواند آغازگاه نخستین گام شما برای سازندگی باشد . ارد بزرگ

-

من بیش ازهر چیز ، اعتقاد دارم که آنچه سرنوشت ما را تعیین می کند ، شرایط زندگیمان نیست ، بلکه تصمیمهای ماست. آنتونی رابینز

-

هر شروع دوباره ، هر رشد و تحول درونی و هر تغییر مسیری که همواره از عشق و نیاز و گرایش درونی آغاز شده باشد به سمت حقیقت ، خوشحالی ، خوشبختی و آزادی بیشتر است . باربارا دی آنجلیس

-

آزمودگی آدمها ، از زر هم با ارزشتر است . ارد بزرگ

-

نزدیک ترین چیزها مرگ و دورترین چیزها آرزوهاست. سقراط

-

علم و دانش کلیدی است که تمام درها باآن باز می شوند. آناتول فرانس

-

اگر می خواهی بزرگ شوی ، از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن . ارد بزرگ

-

برای اینکه دانش ملکه شود، تعلیم کافی نیست ، عمل لازم است. برنادشاو

-

استراحت خوب ، بهتر از غذای خوب است . ویکتور پوشه

-

سخنان بزرگان – جملات کوتاه – سخنان حکیمانه فلاسفه – جملات دانشمندان

-

امیدوار مباش دیگران همراهیت کنند ، تنها به درمان دردهای روزگار خویش بیاندیش . ارد بزرگ

-

دنیا سراسر زیبائی وجمال است و ما کمتر متوجه آن هستیم. پاسکال

-

هرکس تاریخ بداند ، هم در گذشته زندگی می کند و هم در حال . آلفرد روزنبرگ

-

آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند . ارد بزرگ

-

اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم ، بهتر آن است که آنرا خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم . شکسپیر

-

استعداد در فضای آرام رشد میکند و شخصیت در جریان کامل زندگی . گوته

-

نم نم باران ، سبب بیداری خاک گشته و آن را شکوفا می کند ، خرد هم ناگهان پدید نمی آید زمانی بس دراز می خواهد و روانی تشنه باران . ارد بزرگ

-

بیش از هر چیز نخست بدان که چه میخواهی . فوخ

-

بردن ، همه چیز نیست ، اما تلاش برای بردن چرا . لومباردی

-

تندرستی پرشگاه روان بیدار است برای گشودن دروازه های پیروزی . ارد بزرگ

-

ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد . بزرگمهر

-

روزنامه شگفت انگیزترین عجایب جهان نوین است . خانواده ای که لااقل یک روزنامه را نخواند و در آن دقیق نشود در قرن نوزدهم زندگی نمی کند . برودوس

-

دشمن ! دشمن است ، فریب زبان چرب دشمن را مخور . ارد بزرگ

-

دل اهل دانش وقتی شاد می گردد که بردبار بوده و مردم بی شرم را به خویش نزدیک نکند. بزرگمهر

-

اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند.سقراط

-

پیران اندیشمند به ریشه ها می پردازند نه به شاخه ها . ارد بزرگ

-

عادتمند کسی است که به مشکلات و مصائب زندگی لبخند بزند . شکسپیر

-

از استثنائـات است که کسی را بـه خاطر آنچه که هست دوست بدارند . اکثر آدمها چیزی را در دیگران دوست دارند که خود به آنها امانت می دهند : خودشان را ، تفسیر و برداشت خودشان را از او … گوته

-

نادر شاه افشار توانست از خراب آبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود . ارد بزرگ

-

ماهی و مهمان دو روز اول خوب هستند ، از روز سوم بو می گیرند . اسپانیولی

-

اگر همه می توانستند از استعدادهای خود درست بهره بگیرند، دنیا همان بهشت موعود می شد که همه می خواهند. زکریای رازی

-

میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . ارد بزرگ
-موبفا

چه قدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدنها که به این مردم آسایش و خوشبختی بخشیده است. علی شریعتی

-

نهال دوستی واقعی ، آهسته رشد می کند. ژرژ واشنگتن

-

یک اراده قوی بر هر سد و مانعی هر قدر هم قوی ، حتی بر زمان نیز غلبه می کند. بالزاک

-

نخستین گام بهره کشان کشورها ، ابتدا نابودی بزرگان و ریش سفیدان است و سپس تاراج دارایی آنها . ارد بزرگ

-

زناشویی عبارتست از سه هفته آشنایی ، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل . ویلیام تن

-

انسان در همان لحظه که تصمیم میگیرد آزاد باشد آزاد است . والتر

-

کوچک کنندگان دایره انتخابات ، با بن و ریشه آن دشمن اند . ارد بزرگ

-

در روز عشاق برای دوستت کارتی بفرست و روی آن بنویس : « از طرف کسیکه فکر میکند تو بینظیری » . براون

-

جریان زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه وعقل نیست . مارک توای

-

یکی از بزرگترین خوشبختی ها ، خدمت بیشتر به مردم است . ارد بزرگ

-

اساسا ، خوشبختی فرزند نامشروع حماقت است. همه کسانی که در جست و جوی خوشبخت بودن هستند بی خود تلاشی در بیرون از خویش نکنند اگر بتوانند ” نفهمند” می توانند ” خوشبخت ” باشند. علی شریعتی

-

آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است . اسپنسر

-

موبفا
دودمان بی نیا و مرد کهن ، به هزار آیین اهریمنی گردانده می شود . ارد بزرگ

-

هر کس مرتکب اشتباهی شده ، اکتشافی هم نکرده است . گالیله

-

پاکدامنی و استفامت از تمام پیمانها و سوگند ها محکمتر است . مادام نکر

-

مرد بزرگ دیر وعده می دهدو زود انجام می دهد. کنفوسیوس

-

با دیگران آنگونه رفتار کن که میخواهی با تو رفتار شود . براون

-

خردمندان همچون باران بر اندیشه های تشنه می بارند و دگرگونی های آینده را موجب می گردند . ارد بزرگ

-

نیاسائید ، زندگی در گذر است . بروید و دلیری کنید ، پیش از آنکه بمیرید ، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید ، تا بر زمان غالب شوید . گوته

-

کسیکه پشت الاغ باد به غبغب بیندازد ، چون اسب سوار شود پاک دیوانه خواهد شد . ارسطاطالیس

-

موبفا
خارهای کوچک زخم به جان نمی زنند ، بلکه با او می آمیزد برای روزهای سختر . ارد بزرگ

-

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند را بر شانه خویش احساس کرده ام . چارلز مورگان

-

محبت را به هیچ چیز تشبیه نتوان کرد زیرا که هیچ چیز دقیق تر و لطیف تر از محبت نیست. سمنون محب

-

اگر شخصی باعث رنجش شما می شود، به این دلیل است که خود در اعماق وجود خود رنج می کشد و رنج او لبریز می شود. بنابراین او مستحق مجازات نیست بلکه نیازمند کمک است. این همان پیام او برای شما است. تیک نات هان

-

خردمندی که بخشنده و دانشور و دادگر و نژاده باشد هرگز بد خو نمی شود . بزرگمهر

-

بارش باران تپش زندگی و مهربانی است . ارد بزرگ

-

لبخند، حتی زمانیکه بر لبان یک مرده می نشیند ، بازهم زیباست . کریستیان بوبن

-

بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند. امرسون

-

به‌ موقع‌ از جا برخاستن‌ و در دوره‌ جوانی‌ تاهل‌ اختیار کردن‌، کاری‌ است‌ که‌ هرگز کسی‌ از انجام‌ آن‌ پشیمان‌نخواهد شد. بوستر

-

نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی . بو علی سینا

-

در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی. آرنت

-

سیاستمداری که تنها به پیشروی می اندیشد دمادم برای خویش دشمن تراشی می کند . ارد بزرگ

-

اگر بخواهی بر عالم فرمانروا باشی باید عقل بر تو حاکم باشد . سه نه ک

-

موبفا
صدیق ترین ،بی توقع ترین،مفیدترین و دائمی ترین رفیق برای هر کسی کتاب است. مارک تواین

-

آنگاه که مردم بر داشته های خویش آگاه باشند دیگر تن به ستم نمی سپارند . ارد بزرگ

-

یکی از راههای خوشبختی این است که نسبت به کوچکترین نعمت ها شکرگزار باشیم . هرشل

-

اگر در اولین قدم موفقیت نصیب ما می شد سعی و عمل دیگر معنی نداشت . مترلینگ

-

شادی کجاست ؟ جای که همه ارزشمند هستند . ارد بزرگ

-

موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است . ضرب المثل ایتالیایی

-

دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند . کوروش

-

یک انسان ناسپاس خوشبخت نشان بده . زیگ زیگلر

-

برآزندگان خواهند ساخت سرآیندگان از پس آن خواهند سرود و زمین آیندگان را بارور می سازند . ارد بزرگ

-

کسی که می تواند انجام می دهد و کسی که نمی تواند به دیگران یاد می دهد . جرج برنارد شاو

-

آنچه سبب امنیت روح می شود ایمان است . گارودی

-

کسی که آزادی می جوید زندانی برای اندیشه های دیگر نمی گسترد . ارد بزرگ

-

شما همانی هستید که فکر می کنید . کلمنت استون

-

اگر باور داشته باشی که می توانی , حتما می توانی . ناپلئون هیل

-

سخن گفتن از دوستی و دشمنی پایدار در سیاست ، خنده آور است . ارد بزرگ

-

کمی عقل سلیم، اندکی اغماض و قدری خوش خلقی داشته باشید، آن وقت خواهید دید در این دنیا چقدر آسوده و خوشبخت اید. سامرست موام

-

وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر می‌آوردم، حالا می‌خواست اتفاق افتاده باشد یا نه! . مارک تواین

-

آنکه با تلاش بسیار اندیشه خویش را فربه نمود ، با این وجود باز گوش به سخن این و آن سپرد ، دیگر نمی توان آینده روشنی در پیش روی او دید . ارد بزرگ

-

یک انسان خردمند فرصتها و شانس ها را می سازد , نه اینکه در انتظار آنها بنشیند . فرانسیس بیکن

-

شجاعت داشته باش تا با حقیقت رو به رو شوی . استون

-

در تاریکترین شب های ستم ، روشنترین ستاره ها زاده می شوند . ارد بزرگ

-

چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. امرسون

-

به نتیجه رسیدن امور مهم ، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. چاردینی

-

آنجا که بیم و هراس سایه افکند شادی را جایی نسیت! . ارنست اپیکور

-

آنچه هستید شما را بهترمعرفی می کند تا آنچه می گویید . بزرگمهر



:: موضوعات مرتبط: سخنان کوتاه و پندآموز , ,
:: برچسب‌ها: سخنان کوتاه , سخنان کوتاه و پند اموز , سخنان زیبا , سخنان عبرت انگیز , سخنان بزرگان , سخنان دانشمندان , ,
کانال ما با مطالب قشنگ برای شما https://telegram.me/haghighathayema

دانشمند مورد علاقه ی شما کیست؟؟؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای زندگینامه و... و آدرس paskalov.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com